ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد. ملکوت تو بیاید. اراده تو چنانکه در آسمان است، بر زمین نیز کرده شود. نان کفاف ما را امروز به ما بده. و گناهان ما را ببخش چنانکه ما نیز، آنانکه بر ما گناه کردند را می‌بخشیم. و ما را در آزمایش میاور، بلکه از شریر رهایی ده. زیرا ملکوت، قدرت و جلال از آن توست تا ابدالاباد،
آمین.

۱۳۹۳/۰۹/۱۹

دعا....

  

هنگامی که  دعا میکنید همچون رایکاران مباش که دوست می دارند در کنیسه ها و سر کوچه ها ایستاده

و دعا کنند تا مردم ان ها را ببینند. آمین به شما می گویم اینان پاداش خود را به تمامی یافته اند.

اما تو هنگامی که دعا میکنی به اتاق خود برو در را ببند و نزد پدر خود که در نهان است دعا کن.

آنگه پدر نهان بین تو به تو پاذاش خواهد داد.

"همچنین هنگام دعا عباراتی تو خالی تکرار مکنید آن گونه که بت پرستان می کنند زیرا می پندارند

به سبب زیاده گفتن دعا هایشان مستجاب می شود. پس مانند ایشان مباشید زیرا پدر شما پیش از آنکه

از او در خواست کنید نیاز های شما را می داند."

پس شما این گونه دعا کنید:

"ای پدر ما که در آسمانی

نام تو مقدس باد.

پاذشاهی تو بیاید.

ارادهء تو چنانکه در آسمان انجام میشود

بر زمین نیز به انجام رسد.

نان روزانهء ما را امروز به ما عطا فرما.

و قرض های ما را ببخش

چنانکه ما نیز قرض داران خود را می بخشیم.

و ما را در آزمایش میاور

بلکه از آن شرور رهاییمان ده.
(زیرا پادشاهی و قدرت و جلال تا ابد از آن توست.
  آمین.)

.

یک تولد و این همه غوغا!

نگاهی نزدیک تر به تولد مسیح
 وقتی زنی در میان خانوادۀ شما از شوهر خودش حامله میشد، یا تازه عروسی حامله میشد؛ تقریبا بلافاصله به هیچکس غیر از بستگان بسیار نزدیک مانند مادر و خواهر زن، این خبر درز پیدا نمیکرد! اگر به مادرها و خواهرهای زن حامله بود، اصلا به هیچکس نمی‏خواستند بگویند، ولی خب انگار چاره‏ایی نداشتند و نمی‏توانستند شکم برآمده را زیر تشت قایم کنند! بعد از اینکه کم کم به مدت این نه ماه تمام خانواده از موضوع خبردار میشدند، دید و بازدیدها شروع میشد، گلایه‏ها اول بود! و تبریک‏ها دوم! هر چه زودتر به زمان وضع حمل نزدیک‏تر میشدند، غوغا و هیاهو گویی تمام خانواده را پر میکرد، از درست کردن اتاق نوزاد، خریدن وسایل او، بردن زن حامله به حمام! ملاقات در بیمارستان، آوردن شیرینی و کادوهای تولد، و خلاصه انگاری تمام خانواده در یک حرارت خاصی قل میخورد!میزان باخبر شدن جماعت از موضوع وضع حمل این زن و تولد نوزاد بستگی به محل زندگی آنها داشت؛ اگر روستا بود، تقریبا همه میفهمیدند، اگر شهر کوچکی بود، تعداد زیادی باخبر میشدند؛ اما اگر شهر بزرگی بود، فقط تعداد خاصی؛ و قدر مسلم اینکه این خبر دیگر به تمام کشور پخش نمیشد. مگر اینکه این تولد تولدی خاص و بسیار غیرعادی میبود، و نوزادی که به دنیا می‏آمد از نسل و نژاد خاصی میبود؛ آن وقت میتوان انتظار داشت هیاهو و غوغای غریب همه جا را پر کند و تمام سرزمین از این تولد باخبر شوند.
تولد عیسای مسیح یکچنین تولدی بود. وقتی به رویداد تولد عیسای مسیح نگاه میکنید و آنچه که روایان انجیل از آن یادداشت کرده‏اند را میخوانیم، اگر کمی حوصله داشته و تمامی حوادث پیرامون این تولد را از میان این چهار انجیل در نوار مستقیم و پشت سر هم قرار داده و وقایع و حوادث به وجود آمده به دلیل این تولد را به زیر ذره‏بین خودتان ببرید،  عظمت و بزرگی تولد عیسای مسیح شما را به حیرت خواهید انداخت.
از میان نویسندگان انجیل ثبت و تصویب شده توسط پدران کلیسا، دربارۀ خبر و واقعۀ تولد عیسای مسیح، تنها دو نفر از آنها، به طور اجمال و بسیطی به این وقایع نگاهی نزدیک کرده‏اند، متی و لوقا؛ مرقس اصلا به موضوع تولد و این وقایع اشاره نکرده و روایت خود را از زندگی عیسای مسیح بلافاصله با این عبارت آغاز کرده است که :" ابتدای انجیل عیسی مسیح پسر خدا." سپس از همینجا او خدمت یحیی را بیان کرده و از آنجا بلافاصله به آغاز خدمت عیسای مسیح میپردازد. تند و قاطع و برنده! یوحنا اما هر چند از تولد عیسای مسیح سخنی نبرده، اما روایت خود را به شیوه‏ایی بسیار نوین و عمیق آغاز کرده است؛ و تولد عیسای مسیح را ورای اخبار زمینی دیده و او را به " در ابتدا " وصل میکند. او میگوید:" در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خود خدا بود. همان در ابتدا نزد خدا بود. همه چیز بواسطۀ او آفریده شد و به غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت. در او حیات بود و حیات نور انسان بود." باید خیلی مراقب این آغاز نوشتار یوحنا باشیم؛ هر چند یوحنا از تولد و تمام وقایع تولد عیسای مسیح سخنی نبرده است و روایت خود را از زندگی عیسی با این کلمات آغاز میکند؛ اما این به این معنا نیست که او قصد داشته تولد مسیح را زمینی نبیند و چهرۀ ماورایی به آن دهد؛ او صدرصد با چنین برداشت من و شما مخالف خواهد بود! زیرا در چند خط بعدی او مینویسد:" کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد. پر از فیض و راستی در جلال او را دیدیم." یوحنا به تولد جسمانی عیسای مسیح صدرصد اشاره میکند، زیرا سر خود را بر سینۀ خداوندش گذاشته بود. اما تمرکز یادمان خود را بر مطالبی میگذارد که سه راوی دیگر انجیل تقریبا بیان نکرده بودند.
دو راوی دیگر انجیل متی و لوقا دست به نقب زدن و انتقال دادن تمامی اخبار پیرامون این تولد سراپا غریب میزنند. شما با بررسی کردن این دو انجیل و این اخبار ناگهان به حقایقی در خصوص تولد عیسای مسیح پی میبرید که هر چه بیشتر بر آن تعمق میکنید، بیشتر باعث حیرت و ایجاد ابهت در شما میگردد. زمانی که وقایع نوشته شدۀ این دو نویسندۀ انجیل را در کنار هم میگذارید، گویی موج خروشان دریایی را میبینید که بالا و بالاتر رفته و چنان عظمتی به خود میگیرد که گویی قصد دارد تا تمام هستی را از آوای سهمناک خود آنگاه که به تنۀ کوههای رفیع زمین میخورد پر سازد! بنده قصد دارم تا این وقایع را و آنچه که تولد عیسای مسیح به همراه خود آورد را با برگرفتن از نوشته‏های این دو نویسندۀ انجیل با شما در میان بگذارم.
در تولد عیسای مسیح به روایت متی، که شاگرد عیسای مسیح بود، سعی بر این نموده تا بطور مستقیم با مردم اسرائیل بواسطۀ آیات کتابمقدس و تمامی پیشگویی‏های انجام شده در بارۀ مسیح موعود، نکات ظریفی را گفتگو نماید. اما لوقای پزشک که بعدا به عیسای مسیح ایمان میاورد، چون نقل قول تولد عیسای مسیح را به احتمال بسیار قوی از مریم مادر مسیح شنیده بوده، با آن ظرافت و دقت پیشۀ خویش به عمق این روز عظیم رفته و مطالبی را قید میکند که خواندن و دانستن آن عظمت کار خدای زنده، یهوه، برای جسم گرفتن و آمدن بر روی زمین را برای ما بازگشایی کرده و تنها پرده‏ایی از آن را برای ما برمیدارد، آنقدر که به او اجازه داده شده بود تا با هدایت روح مقدس خدا بنویسد!
اگر یک زن جسمانی حامله شده و بنا بود تا فرزند جسمانی به دنیا بیاورد، فرزندی که با نطفۀ گناه بدنیا میامد و پس از چند صباحی فرسوده میگشت و لعنت گناه هم مادر و هم نوزاد را در نهایت به خاک بازمیگرداند، باید با این همه غوغا و هیاهو در خانواده و جشن و شیرینی و خوشحالی و خریدن هدایا همراه میبود؛ برای خدا که برای اولین بار جسم گرفته و بر روی زمین بین آدمیان میامد و اجازه میداد تا دید شده، لمس شده؛ آن خدایی که از مقام پادشاهی و تمامی جبروت خود به این کرۀ پر از فساد و در میان خانواده‏ایی مشکوک و در میان شهری نپذیرنده و در سرزمینی لعنت شده، پا میگذاشت، باید چقدر جشن و شادی و هیاهو و غوغا به پا میشد؟ برای خدا باید چه هیاهوی راه می‏افتاد وقتی در رحم جسمانی انسان شکل گرفته بود؟
عرض کنم غوغا و هیاهویی که در کتابمقدس از تولد عیسای مسیح، خدای متجسّم میخوانیم، بسیار بلند، رسا، قوی و تکان دهندۀ تمامی عرش و زیر زمین و زیر دریا و کهکشانها است! فقط باید فیض خدا به ما آن چشم و دل و گوشی را بدهد که آن را دیده و مفتون این تولد گردیم!
تولد عیسای مسیح با این هیاهوی عظیم همراه بود:
1-عجیب‏ترین شجره نامه را از لحاظ شخصیتهایی موجود در آن شجره نامۀ دارا بود.( متی 1: 1- 15 و لوقا 3 : 23-38 )
2-مکان تولد او ( میکاء 5: 2 و متی 2: 6 )، نحوۀ تولد او( اشعیاء 7: 14 و متی 1: 23 )، نام او قبل از تولدش( اشعیاء 53: 11 و متی 1: 21 )، محل اقامت او( اشعیاء 11: 1 و متی 2: 23 ) در کتابمقدس پیشگویی شده بود.
3-تولدش با خفت و خواری آغاز شد.آن کسی که نطفۀ خداوند در او بسته شد، هرگز این را باور نکرد و ترسان گشت.( لوقا 1: 34 )
مردی که بنا بود تا با مریم ازدواج کند، خواست تا او را مخفیانه طلاق بدهد.( متی 1: 19)
4-نطفۀ یحیای شش ماهه  در رحم مادرش با حضور نطفۀ خداوند به جنبش در آمد.( لوقا 1: 40 )
5-ستارۀ تولد او در شرق سرزمین او طلوع کرد و همه مردم مشرق زمین آن را دیدند.( متی 2: 2 )
6-سه نفر از افراد کاملا بیگانه به سنت و فرهنگ خود نوزاد! اما والامقام، دارای رتبه و قدرت و اعتبار راه بسیار طولانی را طی نموده تا او را نه تنها ملاقات کنند، بلکه نوزاد را پرستش کنند!( متی 2: 1-2 )
7-هدایایی که دریافت کرد، با خود سه علامت غریب را داشت: طلا ( برای قدرت و پادشاهی او )، کندر( برای مقام الوهیت او ) و مر ( برای دفن و خاکسپاری او).( متی 2 : 11 )
8-هیرودیس پادشاه از خبر تولد او مضطرب شد.( متی 2: 3 )
9-تمام اورشلیم از خبر تولد او مضطرب شد.( متی 2: 3)
10-هنوز نطفه بود که مجبور بود تا بدلیل اجرای طرح الهی خدا هجرت کرده و دور از جایی که نطفه‏اش بسته شد در غربت و فقر کامل بدنیا بیاید.( لوقا 2: 4-7 )
11-اولین گروه مردمی که از تولد او باخبر شده و نوزاد را ملاقات کردند، چوپانان بودند.( لوقا 2: 8-10 ) 
12-فوج بزرگی از سپاه آسمانی در زمان تولد او در بین مردم حاضر شدند و خدا را برای این تولد سرودند.( لوقا 2: 13 )
13-پلیدی و دنیای تاریک نقشۀ کشتن او که نوزادی بیش نبود را کشید.( متی 2: 13 )
14-به رغم تمامی سختی‏ها و دردها و هجرت و توطئۀ قتل او،  زایش او در دنیا با شادی عظیم  فرشتگان( لوقا 2: 13)، چوپانان( 2: 20 )، کاهنان ( لوقا 1: 79) ، بیگانگان ( متی 2: 10-11 )، پارسایان ( لوقا 2: 23-27 ) ، دردمندان( 2: 36-37 ) همراه شد.
15-خبر تولد او با " مترسید " آغاز شد(  لوقا 1: 30 و 2: 10 و متی 1: 20 ) با " نگران نباشید "  ادامه یافت ( متی 6: 25 ) و با " مضطرب نباشید " مهر و موم شد( یوحنا 14: 1 ).

خوانندۀ عزیز! ایماندار محبوب! اکنون وقتی به هر کدام از این وقایع نگاه کرده، بر آن تفکر میکنید و ان را در زیر دندانهای روحانی خود میجوید، شگفتی عظیم تولد نجات دهنده را به عینه روبروی چشم خود خواهید دید. و آن وقت است که دیگر اسیر و گمراه هیاهو و غوغای دنیای مادی برای روز تولد او نشده و به مرکز و دلیل و عظمتی بسا فراتر از تزیینات و درختهای رنگارنگ و نورهای متعدد و جلال و شکوه زمینی متمرکز خواهید شد! و اگر فیض خدا مرا و شما را مدد کند، من و شما تازه آن زمان است که در تولد نجات دهندۀ خود جلال و شکوه خود خدا را خواهیم دید. خدایی که جسم گرفت، مانند حقیری بر روی زمین متولد شد، متولد شد تا نهایتا  مانند دزدی بر صلیب مصلوب گردد. اگر تولد فقیرانۀ جسمانی او، و ایمان آوردن به او غنای عظیم تولد تازه روحانی ما را در آب و روح‏القدس در پی دارد؛ و ایمان آوردن به مرگ ملعون شده‏اش؛ رهایی ابدی از تمامی اسارت گناه و مرگ را؛ پس چرا نباید هر صبح ما تولد عیسای مسیح در بیت لحم باشد و هر شب ما عظمت و جلال او در جلجتا؛ نه اینکه سالی یکبار؟

۱۳۹۳/۰۹/۱۶

.سوالاتی در باره مسیحیت چیست و اطلاعات


1ـ چرا مسیحی شدی؟
2ـ از چه طریق مسیحی شدی؟
3ـ از اسلام چه بدی دیده اید که حاضر شدید عوضش کنید با مذهبی دیگر؟
4ـ چرا بعد از جواب گرفتن از ما مسیحی شدی؟
5ـ مسیحیت یعنی چه ؟
6ـ عیسی را که می دانی او کیست؟
7ـ آیا در وطن خود هیچ آشنایی با کتاب مقدس یا کلیسا و عیسی داشته اید؟
8ـ تعمید آب یعنی چه؟ چرا تعمید گرفتی؟ کجا و چه وقت ؟
9ـ کتاب مقدس چه نوع کتابی است؟ در طی چه مدت نوشته شده ؟ شامل چند کتاب است؟
10ـ عهد عتیق و عهد جدید چیست؟ چه تفاوتهای و تشابهاتی و هماهنگی با هم دارند؟
11ـ عهد جدید چند کتاب دارد؟ چه کسانی آن کتاب ها را نوشته اند؟
12ـ متی کی بود؟ که به مسیح پیوست کدام انجیل را نوشته است؟
13ـ لوقا چند کتاب نوشته چه کاره بوده قبل از ایمان؟
14 ـ مرقس کیست؟
15ـ یوحنا که بود؟ چند کتاب نوشته ؟ کجا تبعید بود؟
16ـ پولس چگونه مسیحی شد؟ کی بود؟ چند کتاب یا رساله نوشته ؟ خود را که می دانست ؟ نامه هایش برای چه کسانی بودند؟ چه اطلاعاتی از نامه هایش دارید؟
17ـ کلیسا یعنی چه ؟ شما کدام فرق کلیسای هستید؟ آیا عضو کلیسا شده اید چرا؟
18ـ کلیسای دولتی چیست؟ کلیسای لوتری چیست؟ کلیسای آزاد چیست؟ کلیسای کاتولیک چیست؟ کلیسای پنتی کاستی چیست؟ کلیسای کاریزماتیک چیست؟ کلیسای بابتیس چیست؟ فرق پرتستانت و کاتولیک در چیست؟
19ـ وقتی عیسی تعمید آب گرفت چه اتفاقهای افتاد؟ کی او را تعمید داد؟ بر سر تعمید دهنده اش چه آمد؟ شهادت خدا در آن روز چه بود؟
20ـ روح القدس چیست؟ چه وظیفه ای دارد؟ کی او را می فرستد؟ رابطه اش با پدر و پسر چیست؟
21ـ روز نزول روح القدس چه روزی است؟ اولین با کجا اتفاق افتاد؟ چه جوری نزول کرد؟
22ـ پنطیکاست چیست؟ در آن روز چه اتفافاتی روخ داد؟
23ـ عیسی کی کجا در چه سنی به صلیب کشیده شد ؟
24ـ آخرین حرف های عیسی بر روی صلیب چه ها گفت به کی گفت؟
25ـ شام آخر کی بود کجا بود با چه کسانی بود چه اتفاقی در آن شب روخ داد؟
26ـ عید قیام چیست؟ مسیح چند روز در دل زمین خوابید؟ در آن روز مسیحان چه غذایی می خورند؟ چه نسبتی با عید ها یهود دارد؟ چرا مسیح در این ایام صلیب شد؟ جمعه سیا چیست؟
27ـ یهود اسخر یوتی که بود با عیسی چه نسبتی داشت و چگونه مرد؟ خدمتش چه بود؟
28ـ عیسی بعد از مرگ وقیامش چند بار خود را نشان داد که زنده شده است؟
29ـ عیسی چند شاگرد داشت اسامیشان کدامند؟ شاگرد محبوب کی بود؟ روی صلیب به او چه گفت؟
30ـ صحبت های عیسی قبل از سعودش به آسمان در باره آینده چه گفت؟
31ـ چند عید مسیحی را نام ببرید؟
32ـ آئین های مسحیان کدامند؟
33ـ تثلیث چیست؟
34ـ فرق بین اسلام و مسیحیت با دین یهود در چیست؟ اسلام در مورد مسیح چه می گوید؟
35ـ رابط بین پدر و پسر چیست؟
36ـ یوحنا پسر را در مکاشفه چگونه می بیند؟
37ـ موسی چند کتاب نوشته کدامند؟ کتاب هایش را چه می نامند؟
38 ـ تورات یا شریعت را می به موسی داد؟
39ـ داستان مار برنجی موسی و صلیب عیسی با هم ربط دارد؟
40ـ کتابهای تاریخی عهد عتیق کدامند؟
41ـ زبور چه نوع کتابی است؟ کی آن را نوشته؟
42ـ کتاب های نبوتی کدام کتاب ها هستند؟
43ـ چند تا از آیه های را که تا کنون حفظ کرده ای را بخوانید؟
44ـ انجیل کوچک را کی نوشته آدرس آن؟
45ـ مسیح برای شما چه کرده است؟
46ـ مسیح را شما که می دانید؟
47ـآیا در باره آمدن او انبیا پیش گویی کرده اند کدام پیشگوی شده؟
48ـ مسیح چهره چه کسی است ؟ کجا در این مورد صحبت شده؟
49ـ نحوی شرکت در شام خداوند ؟ چه گفته شده در مورد شام آخر ؟ نان و شراب چیست؟
50ـ فرق بین تعمید بزرگسالان و تعمید کودکان چیست ؟ توبه مسیحی یعنی چه؟

چرا مسيحي شدم

برطبق کلام خدا درانجيل شريف، رساله به روميان، فصل سوم، آيه ٢٣ "همه گناه کرده‌اند و از جلال خدا محرومند،". آدم و حوا، اجداد انسان، متأسفانه از خدا نافرمانی کرده و مرتکب گناه شدند و بهمين علت، گناه وارد نسل بشر شد وهمه را آلوده ساخت. اين موضوع را می‌توانيم در همه انسان‌ها مشاهده کنيم چون ما ذات و طبيعتی گناه‌آلود داريم و در افکار و سخنان و اعمال خود گناه می‌کنيم. کلام خدا، در رساله به روميان، فصل ششم، آيه ٢٣ می‌فرمايد: "زيرا مزدی که گناه می‌دهد موت است، . . ." و موت يعنی جدايی از خدا. چون خدا قدوس و پاک است و نمی‌تواند گناه را تحمل کند، با وجود عشق و محبتی که او نسبت به انسان دارد، رابطه و مشارکت و دوستی با انسان را رد می‌کند. انسان گناهکار، با وجود گناهان خود، نمی‌تواند به حضور خدای قدوس و پاک راه يافته و با او رابطه و مشارکت داشته باشد. ضمناً، انسان گناهکار با اعمالش که از ذات و دل آلوده به گناه او بيرون می‌آيد، نمی‌تواند خدا را خشنود بسازد مگر اينکه گناهانش آمرزيده شده و دل و وجودش از گناه پاک گردد.


خدا همچنين عادل است و گناه را بدون مجازات نمی‌گذارد. گناهکار به خاطر گناه، هرچه که باشد، خواه آنچه که اراده و خواست خدا بوده وانجام نداده و يا آنچه خواست خدا نبوده و انجام داده، در داوری به حق خدا محکوم و مجازات خواهد شد. بله، گناه، رابطه ما را با خدا از بين برده و مثل دره‌ای که در ميان دو کوه قرار دارد، جدايی در بين خدا و انسان بوجود آورده است. انسان گناهکار و محکوم به هلاکت، برای برقرار شدن رابطه‌اش با خدا، احتياج به نجات دهنده دارد يعنی شخصی که انسان را از گناه و نتايج شوم آن نجات داده و مثل پلی او را به خدا متصل کند. 
در مورد نجات دهنده، خوب است بدانيم که:

-  اولاً، او بايستی کاملاً بی‌گناه و پاک باشد يعنی هم در ذات و هم در فکر و کلام و عمل، بدون گناه باشد. پس، نجات دهنده انسان، نمی‌تواند از نسل بشری باشد که آلوده به گناه است. بايد توجه داشت که نطفه عيسی مسيح، نجات دهنده بشريت، از انسان گناهکار در رحم مريم باکره قرار نگرفت بلکه براساس کتابمقدس: "مريم، مادر عيسی، از روح القدس حامله شد" (متی ١: ١٨ و ٢٠). عيسی مسيح، نجات دهنده بشر، نه فقط ذات و طبيعتی مقدس و بدون گناه داشت، بلکه هيچگاه در زندگی خود مرتکب گناهی نشد. در انجيل عيسی مسيح، در باره اين نجات دهنده بی‌همتا می‌خوانيم: "او هيچ گناه نکرد، و فريبی بر زبانش يافت نشد" (اول پطرس ٢: ٢٢). "ما به چنين کاهن اعظمی نياز داشتيم، کاهنی قدوس، بی‌عيب، پاک، جدا از گناهکاران، و فراتر از آسمانها" (عبرانيان ٧: ٢٦).

- دوماً، نجات دهنده انسان، بايد بتواند جريمه گناه ما را با خون و مرگ خود بپردازد، يعنی او بجای ما انسان‌ها مجازات گناهان ما را قبول کرده و بعوض ما بميرد. براساس کتاب مقدس، " زيرا جان هر موجودی در خون اوست و من خون را به شما داده‌ام تا برای کفاره جانهای خود، آن را بر روی قربانگاه بپاشيد. خون است که برای جان کفاره می‌کند" (لاويان ١٧: ١١). " . . . خود مسيح يک بار برای هميشه به خاطر گناه بشر مرد، يعنی يک شخص بی‌گناه در راه گناهکاران مرد تا ما را به حضور خدا بياورد . . ." (اول پطرس ٣: ١٨). " خون مسيح چقدر بيشتر انسان را پاک می‌گرداند، او خود را به عنوان قربانی کامل و بدون نقص به وسيله روح جاودانی به خدا تقديم کرد. خون او وجدان ما را از اعمال بيهوده پاک خواهد کرد تا ما بتوانيم خدای زنده را عبادت و خدمت کنيم"(عبرانيان ٩: ١٤). 

خبر خوش اين است كه، در حدود دو هزار سال پيش، خدا بخاطر عشق و محبت خود، قدم آشتی با انسان گناهکار را برداشت يعنی حاضر شد مظهر و يا از لحاظ روحانی، پسر خود عيسی مسيح را به جهان بفرستد تا مثل يک قربانی کامل و بی‌عيب، بخاطر ما و برای پرداخت جريمه گناهان ما، بر روی صليب بميرد. انجيل شريف، يوحنا، فصل سوم، آيه ١٦ می‌فرمايد: "زيرا خدا جهانيان را آنقدر محبت نمود که پسر يگانه خود را داد تا هرکه به او ايمان بياورد هلاک نگردد بلکه صاحب حيات جاودان شود". همچنين کلام خدا در روميان، فصل سوم، آيات ٢٤ تا ٢٦ می‌فرمايد: "اما با فيض خدا همه بوساطت عيسی مسيح که آنان را آزاد می‌سازد، بطور رايگان، نيک محسوب می‌شوند. زيرا خدا مسيح را بعنوان وسيله‌ای برای آمرزش گناهان که با ايمان بخون او بدست می‌آيد در مقابل چشم همه قرار داده و با اين کار، خدا عدالت خود را ثابت نمود زيرا درگذشته بسبب بردباری خود گناهان آدميان را ناديده گرفت تا در اين زمان، عدالت خدا کاملاً بثبوت برسد، يعنی ثابت شود که خدا عادل است و کسی را که به عيسی ايمان می‌آورد نيک می‌شمارد."

عيسی مسيح خداوند که بعد از مرگ بر روی صليب و تدفين، دوباره زنده شد و اکنون زنده است، بر در قلب من ايستاده، در را می‌کوبد و وارد قلب و زندگی من شده است. او می‌خواهد تمام گناهان من را ببخشد و رابطه و مشارکت واقعی و بسيار نزديک، بين من و خدای قدوس برقرار سازد و حياتی جديد و ابدی در خدا ببخشد. به همين دليل از گناه توبه کرده و به عيسی مسيح خداوند ايمان آورده ام. کلام خدا در انجيل شريف می‌فرمايد: "زيرا اگر با لبان خود اعتراف کنی که عيسی، خداوند است و در قلب خود ايمان آوری که خدا او را پس از مرگ زنده ساخت نجات خواهی يافت. زيرا انسان با قلب ايمان می‌آورد و نيک محسوب می‌گردد و با لبهای خود به ايمانش اعتراف می‌کند و نجات می‌يابد" (روميان ١٠: ٩ و ١٠). "من پشت در ايستاده در را می‌کوبم اگر کسی صدای مرا بشنود و در را باز کند وارد می‌شوم و با او شام خواهم خورد و او نيز با من" (از سخنان عيسی مسيح در انجيل شريف، مکاشفه ٣: ٢٠).

ای خدای پاک و مقدس، من می‌دانم که بر طبق کلام تو، کتاب مقدس، گناهکار و از جلال تو محروم هستم. من قبول دارم که عيسی مسيح خداوند، بخاطر گناهان من، به صليب کشيده شد و جانش را برای پرداخت جريمه گناهان من داد. قبول دارم که او سه روز بعد از مرگ دوباره زنده شد و زنده است. پدر آسمانی، از تو خواهش می‌کنم گناهان مرا بيامرز و پاک کن و به من حياتی جديد و ابدی در خودت ببخش. به اسم عيسی مسيح دعا می‌کنم، آمين. 

 ايمان دارم و مطمئن هستم كه به علت ايمان به مسيح:

1- تمام گناهان شما آمرزيده و برطرف می شود، روح خدا در قلب شما ساکن می گردد و شما تولد تازه و حياتی جديد در مسيح می‌يابيد (براساس کولسيان ٢: ١٣، روميان ٨: ٩، تيطس ٣: ٥). 
2- فرزند خدا گشته و از تمام مزايای فرزند خواندگی برخوردار خواهيد شد (براساس روميان ٨: ١٦ و ١٧، افسسيان ١: ٣).
3- از سلطه و اسارت گناه و نفس گناه آلود و شيطان آزاد می‌شويد (براساس روميان ٦: ٦ و ٧، افسسيان ٢: ١ و ٢، کولسيان ١: ١٣، يوحنا ٨: ٣١ و ٣٢). 
4- از موت و هلاکت و جدايی ابدی از خدا رهائی يافته و صاحب حيات جاودان می‌شويد (براساس يوحنا ١٠: ٢٨، روميان ٦: ٢٣، اول يوحنا ٥: ١٣). 
 در خاتمه ميدانم كه بوسيله ايمان به عيسي مسيح، صبر، وعده‌های عالی و نيکوی خدا را که در کلام او ذکر شده، عيسي مسيح خدايم از من محافظت خواهد نمود.

پروتستانيسم


پروتست به معني اعتراض است ، اعتراض    به كاتوليك ها اين ها مثل كانوليك ها منزوي نيستند و زندگي عادي دارند . اين فرقه توسط لوتر منشعب از كاتوليك شد .
لوتر در 1483 در آلمان به دنيا آمد . پدرش كارگر معدن بوده و زندگي بسيار سختي داشته اند . و مارتين لوتر حافظه  زيادي داشته كه او را به تحصيل وا داشت . در 18 سالگي ليسانس گرفت و مي خواست فوق ليسانس بگيرد ( در رشته حقوق ) ولي در يكي از سفر هايش جانش به خطر افتاد و با خداي خود عهد كرد كه اگر زنده بماند كشيش شود و پس از آن سفر علي رغم مخالفت پدرش كشيش مي شود . روزي پيامي را به او مي دهند كه به پاپ در روم برساند و او با شوق و اشتياق فراوان به رم مي رود ولي مي بيند آنگونه كه فكر مي كرد شهر رُم ، شهر آزادي و خوبي ها نيست  بلكه پر از فقر و فساد و حق خوري ها و..... پس ديد او عوض مي شود و به آلمان بر مي گردد و 195 اعتراض را عليه  پاپ نوشته  و در كليسا آويزان مي كند .
مشخصه هاي آن ها : آن ها خود را به عنوان مسيحياني قبول دارند كه بايد  با نقّادي مسيحيت را بر گزينند + معتقدند ايمان منهاي عمل تنها چيزيست كه انسان  را نجات مي دهد ! +عبادت به زبان هاي مختلف جايز است و عباداتشان به صورت سرود هاي دسته جمعي است + پاپ ندارند و داراي شورا هاي پروتستان به صورت محلّي ، منطقه اي و جهاني هستند + بيشتر در آلمان و آمريكا هستند

۱۳۹۳/۰۹/۱۵

سه عید مهم مسیحیان :تولد مسیح،عید قیام، عید پنطیكاس





-روز تولد مسیح چه تاریخی است؟  روز 25 دسامبر یا 6 ژانویه.
کریسمَس یا نوئل نام جشنی است در آیین مسیحیت که به منظور گرامیداشت زادروز مسیح برگزار میشود. بسیاری از اعضای کلیسای کاتولیک روم و پیروان آیین پروتستان ، کریسمس را در روز ۲۵ دسامبر جشن گرفته و بسیاری نیز آنرا در شامگاه روز ۲۴ دسامبر برگزار میکنند. همچنین اعضای بیشتر کلیساهای ارتودوکس در سراسر دنیا نیز روز بیست و پنجم دسامبر را به عنوان عید میلاد جشن میگیرند. برخی از مسیحیان ارتودوکس در روسیه، اوکراین، سرزمین مقدس (ناحیه تاریخی فلسطین) و دیگر مکانها، به سبب پیروی از گاهشماری یولیانی، جشن کریسمس را در روز ۷ ژانویه برپا میدارند. اعضای کلیسای ارامنه طبق سنت منحصر به فردی روز ششم ژانویه را به عنوان روز میلاد و همچنین روز غسل تعمید مسیح در یک روز جشن میگیرند.

-عید قیام چیست؟   روزی است كه مسیحیان به مناسبت پیروزی مسیح بر مرگ و رستاخیز او از مردگان جشن می گیرند و تاریخ قیام مسیح چون از روی تقویم قمری تعیین شده است هر سال تغییر می كند.ولی در كل در ماه های آپریل و مارس است.


-عید پنطیكا چیست؟   هفت هفته پس از قیام مسیح است و یادگار روزی كه روح القدس بر شاگردان مسیح نزول كرد.

۱۳۹۳/۰۹/۱۱

روح القدس قبل و بعد از پنطیکاست


در مقاله "جسم، جان، روح" دیدیم که آدم در اصل با جسم و جان و روح آفریده شد و بعد با خوردن میوه درخت شناخت نیک و بد، روحش را از دست داد. بنابراین، دیگر نتوانست با خدا ارتباط داشته باشد. زیرا روح که مرتبط با خدا بود را از دست داده بود. در این مقاله وجود روح القدس در قبل و بعد از پنطیکاست را تحت بررسی قرار می دهیم.

روح القدس قبل از پنطیکاست

از آنجایی که پس از سقوط آدم دیگر روحی وجود نداشت، چه اتفاقی در آن زمان می افتاد که خدا روحش را بر کسانی که می خواست با آنها ارتباط داشته باشد قرار می داد؟ البته این به معنای در دسترس بودن روح القدس نیست. از کتاب پیدایش تا اعمال رسولان هیچ جایی دستورالعملی برای دریاف روح داده نشده است. و دلیلش هم ساده است، روح در آن زمان وجود نداشت . یوحنا 7: 37-39 به وضوح به ما می گوید:

یوحنا 7: 37-39
" در روز آخر که روز بزرگ عيد بود، عيسي ايستاد و به بانگ بلند ندا در‌‌داد: هر‌که تشنه است، نزد من آيد و بنوشد. هر‌که به من ايمان آوَرَد، همان‌‌گونه که کتاب مي‌گويد، از بطن او نهرهاي آب زنده روان خواهد شد. اين سخن را درباره روح گفت، که آنان که به او ايمان بياورند، آن را خواهند يافت؛ زيرا روح هنوز عطا نشده بود، از آن‌‌رو که عيسي هنوز جلال نيافته بود. "

طبق این آیات، روح القدس در زمانی که عیسی این سخنان را می گفته هنوز در دسترس نبوده است. واضح است که قبل از آن زمان هم روح مهیا نبوده است. در روز پنطیکاست بود که روح در دسترس همه قرار گرفت. اگر خدا در کل بازه زمانی از سقوط آدم تا روز پنطیکاست می خواست با کسی ارتباط برقرار کند روحش را بر کسی قرار می داد. بیایید نمونه هایی از عهد عتیق را بررسی کنیم. با اعداد 11: 16-17 شروع می کنیم. طبق متن آیات، موسی دستیارانی برای رهبری قوم اسرائیل می خواسته و خدا دعایش را در آیات 16-17 پاسخ می دهد:

اعداد 11: 16-17 
" پس خداوند موسي را خطاب كرده، گفت: «هفتاد نفر از مشايخ بني اسرائيل كه ايشان را مي داني كه مشايخ قوم و سروران آنها مي باشند نزد من جمع كن، و ايشان را به خيمه اجتماع بياور تا در آنجا با تو بايستند. و من نازل شده، در آنجا با تو سخن خواهم گفت، و از روحي كه بر توست گرفته، بر ايشان خواهم نهاد تا با تو متحمل بار اين قوم باشند و تو به تنهايي متحمل آن نباشي. "

همانطور که از متن پیداست، موسی روح را داشت اما روح بر او بود. در اینجا دو نکته قابل ذکر است: نکته اول اینکه روح در موسی نبود بلکه بر او بود. نکته دوم هم اینست که موسی روح را بر خود داشت اما نه به این دلیل که او تصمیم به داشتنش گرفته بود. حتی اگر تصمیم به داشتن روح هم می گرفت، هیچ تضمینی وجود نداشت که آنرا دریافت خواهد کرد. به همان دلیل ساده که روح در دسترس نبود. در حقیقت اینخدا بود که تصمیم گرفت تا روح را بر موسی قرار دهد و نه برعکس. این موضوع برای آن هفتاد مرد هم صادق است. روح خدا بر آنها قرار گرفت. نه بخاطر تصمیم خودشان بلکه خدا خواست تا روح را بر آنها قرار دهد تا بتواند با آنها ارتباط داشته باشد. اینجا آیات دیگری از عهد عتیق در رابطه با قرار گرفتن روح خدا بر افراد را می بینیم:

داوران 3: 9-10
" و چون بني اسرائيل نزد خداوند فرياد كردند، خداوند براي بني اسرائيل نجات دهنده اي يعني عُتْنَئيل بن قناز برادر كوچك كاليب را برپا داشت،‌ و او ايشان را نجات داد. وروح خداوند بر او نازل شد‌ پس اسرائيل را داوري كرد،‌ و براي جنگ بيرون رفت ... "

آیا عُتْنَئيل پیش از این روح را داشت؟ خیر. خدا برای اینکه او داور اسرائیل بود و باید با خدا در رابطه می بود، روح را بر او قرار داد. بیایید نمونه دیگری را ببینیم:

داوران 6: 33-34 
" آنگاه جميع اهل مديان و عماليق و بني مشرق با هم جمع شدند و عبور كرده، در وادي يزرعيل اردو زدند. و روح خداوند جِدْعُون را ملبس ساخت. پس كَرِنّا را نواخت [ تا مردم اسرائیل را برای جنگ گرد آورد. ] و اهل ابيعضزَر در عقب وي جمع شدند. "

آیا جدعون روح را از قبل داشت؟ خیر. آیا جدعون روح را دریافت کرد و یا خدا روح را بر او قرار داد؟ اگر بخواهیم چیزی را دریافت کنیم، آنچیز باید در دسترس باشد. اما روح خدا پس از سقوط آدم دیگر در دسترس و مهیا نبود. پس این خدا بود که جدعون را انتخاب کرد و روحش را بر او قرار داد تا داور بنی اسرائیل باشد و خدا با او ارتباط برقرار کند. نمونه های مشابه بسیاری در عهد عتیق وجود دارد. همچنین در داستان شائول، اولین پادشاه قوم اسرائیل می بینیم که وقتی او از دستور خدا سرپیچی کرد، روح خدا که بر او بود از او جدا شد. ( اول سموئیل 15: 26 و 16:14 را ملاحظه کنید). توضیح: آدم و حوا در اصل جسم و جان و روح بودند. اما در روزی که از میوه آن درخت خوردند، روحشان را از دست دادند. مرگ به معنای از دست دادن حیات است و به همین خاطر همنطور که خدا گفته بود آنها روحاً مردند و مرگ جسمانی هم به تدریج به سراغشان آمد. از آن زمان به بعد روح در دسترس نبود. از طرف دیگر، برای اینکه خدا با مردم ارتباط بر قرار کند می بایست که آنها روح داشته باشند. به همین منظور خدا در این دوره زمانی روحش را بر افراد خاصی قرار داد. مثلاً تمام پیامبر ها روح خدا را بر خود داشتند. خدا روحش را به آنها داد تا مکاشفات را از آن طریق به آنها بدهد. بنابراین در دوران قبل از پنطیکاست سه نکته باید مورد توجه قرار گیرد:

1. روح القدس در دسترس نبود.
2. خدا روحش را بر افرادی که می خواست با آنها ارتباط برقرار کند قرار می داد.
3. آنها می توانستند روح را از دست بدهند. و این یعنی آنها روح را تحت شروطی داشتند.

پس از پنطیکاست: روح القدس دوباره در دسترس است

حال که شرایط را در قبل از پنطیکاست بررسی کردیم، نوبت به بررسی دوران پس از آن می رسد.

تولدی از آسمان

برای شروع بیایید به انجیل برویم و چند چیز را که عیسی در آنجا گفته ببینیم. همینطور که این شرح وقایع ارزشمند را می خوانیم، باید این نکته را مد نظر داشته باشیم که (همانطور که قبلاً در یوحنا 7: 37-39 دیده ایم) در زمان زندگی عیسی مسیح بر زمین، روح القدس هنوز در دسترس نبود. پس هر چیزی که درباره روح در اناجیل می بینیم از نبوتی است به زمانی که روح در دسترس قرار می گیرد. با در نظر داشتن این موضوع، بیایید نگاهی به یوحنا 3: 1-6 بیندازیم:

یوحنا 3: 1-6
" مردي بود از فَريسيان، نيقوديموس نام، از بزرگان يهود. او شبي نزد عيسي آمد و به وي گفت: استاد! مي‌دانيم تو معلّمي هستي که از سوي خدا آمده است، زيرا هيچ‌کس نمي‌تواند آياتي را که تو به انجام مي‌رساني، به عمل آورد، مگر آنکه خدا با او باشد. عيسي در پاسخ گفت: آمين، آمين، به تو مي‌گويم، تا کسي از نو زاده نشود، نمي‌تواند پادشاهي خدا را ببيند. نيقوديموس به او گفت: کسي که سالخورده است، چگونه مي‌تواند زاده شود؟ آيا مي‌تواند ديگر‌بار به رحم مادرش بازگردد و به دنيا آيد؟ عيسي جواب داد: آمين، آمين، به تو مي‌گويم تا کسي از آب و روح زاده نشود، [ در متن یونانی عبارت زاده شدن از آسمان آمده است. ] نمي‌تواند به پادشاهي خدا راه يابد. آنچه از بشرِ خاکي زاده شود، بشري است؛ امّا آنچه از روح زاده شود، روحاني است. "

طبق گفته های عیسی مسیح، هیچ انسانی بدون اینکه از نو متولد شود و یا به عبارتی از آسمان متولد شود، نمی تواند به ملکوت خدا راه یابد. این آیه برای خانمه دادن به بسیاری از بحث ها و حدس ها در رابطه با چگونگی ورود به ملکوت خدا کافی است. پاسخ ساده است: ما باید از آسمان زاده شویم. حال این "تولد تازه" و یا "زاده شدن" از آسمان به چه معناست؟ تنها تولدی که برای ما شناخته شده است، همان تولد طبیعی مان است. اما عیسی مسیح درباره نوعی دیگر از تولد سخن می گوید و این تولد را پیش نیاز "دیدن ملکوت خدا" می نامد. ممکن است برای ما سوال پیش بیاید که: "این تولد چطور اتفاق می افتد؟"، "والدین این تولد چه کسانی هستند؟"، "از این تولد چه به ما می رسد؟". چطور به این سوال ها پاسخ دهیم؟ با رجوع به کتاب مقدس و اجازه دادن به کتاب تا خودش خود را تفسیر کند. پس بیایید ببینیم کتاب چه می گوید:

یوحنا 3: 4-5
" نيقوديموس به او گفت: کسي که سالخورده است، چگونه مي‌تواند زاده شود؟ آيا مي‌تواند ديگر‌بار به رحم مادرش بازگردد و به دنيا آيد؟ عيسي جواب داد: آمين، آمين، به تو مي‌گويم تا کسي از آب و روح زاده نشود، نمي‌تواند به پادشاهي خدا راه يابد. "

عیسی مسیح در این آیات توضیح می دهد که لازمه ورود به ملکوت خدا، تعمید از آب و روح است. تولد از آب اشاره به همان تولد طبیعی ما دارد. بدون تولد و به دنیا آمدن چطور ممکن خواهد بود که دوباره متولد شویم؟ اما همچنین گفته می شود که شخص باید از روح متولد شود. واژه "روح" در کتاب مقدس معانی گوناگونی دارد. اما در اکثر موارد منظور از این واژه در کلام خدا به خود خدا که روح است بر میگردد ( یوحنا 4: 24 "خدا روح است" ) و یا منظور روحی است که خدا می دهد. تولد از روح در آیات بالا یعنی متولد شدن از خدا که روح است. در تولد اول شما "از آب " متولد شدید. در تولد دوباره از روح متولد می شوید. یعنی از همان خدا که روح است. اینکه تولد دوم، تولد از خداست در آیه 6 هم به وضوح مشخص است. در این آیه چیزی که از تولد دوباره دریافت می کنیم را نیز توضیح داده است:

یوحنا 3: 6
" آنچه از جسم مولود شد، جسم است و آنچه از روح مولود گشت روح است. "

دوباره هر دو نوع تولد را در یک جمله می بینیم اما اینبار مقصود مقایسه آنها و نشان دادن این است که این دو نوع تولد کاملاً متفاوتند. در تولد اول چیزهایی را دریافت می کنید که والدینتان دارند. یعنی همان جسم و جون. به همین طور چون تولد دوم از خداست، چیزی را دریافت می کنید که از خداست ؛ یعنی روح.
 کلام خدا به همینطور درباره چگونگی وقوع تولد دوم به وضوح سخن می گوید. در اول یوحنا 5: 1 می خوانیم:

اول یوحنا 5: 1
هر‌که ايمان دارد عيسي همان مسيح است، از خدا زاده شده است؛ "

در این آیه به ما گفته می شود که لازمه متولد شدن از خدا ایمان قلبی به عیسی مسیح یعنی همان مسیح موعود و نجات دهنده است. یک دقیقه به این موضوع فکر کنید. اگر از خدا متولد شوید، چه خواهید بود؟ فرزند خدا. پسر و یا دختر خدا!! این دقیقاً همان چیزی است که غلاطیان می گوید:

غلاطیان 3: 26
" زيرا در مسيحْ عيسي، شما همه به‌‌واسطه ايمان، پسران خداييد. "

لازمه اینکه فرزند کسی باشید تولد از اوست و آیاتی که در بالا داده شد ادعا می کنند که زمانی که کسی به عیسی مسیح ایمان می آورد از خدا زاده می شود. آیا قلباً عیسی را به عنوان مسیح موعود و پسر خدا که روز سوم از مردگان برخاست قبول دارید؟ اگر پاسختان مثبت است، خدا پدر شماست. آیا کسی قدرتمند تر از خدا وجود دارد؟ البته نه. چه چیز برای او غیر ممکن است؟ هیچ چیز. بسیاری از مردم بخاطر سنت و مذهب فکر می کنند که خدا شخصیتی دست نیافتنی است. کسی است که بسیار دور است و فقط با انجام برخی اعمال مذهبی و تکراری کمی به آنها نزدیکتر می شود. اگر شما هم اینگونه فکر می کنید، باید طرز فکرتان را با چیزی که کلام خدا می گوید عوض کنید. کلام خدا می گوید که شما: فرزد خدایید. بیایید این موضوع را کمی بیشتر بست دهیم. اشعیا 49: 15 می گوید:

" آيا زن بچه شيرخواره خود را فراموش كرده بر پسر رحم خويش ترحّم ننمايد؟ "

اگر اینطور نیست، پس این همه بچه بی سرپرست در خیابان ها و مؤسسات بهزیستی از کجا آمده اند؟ به همین خاطر خدا می گوید:

اشعیا 49: 15
" اينان فراموش مي كنند "

اما آیه در همینجا پایان نمی یابد:

اشعیا 49: 15
امّا من تو را فراموش نخواهم نمود. "

بسیاری از والدین فرزندانشان را فراموش می کنند و یا رفتار خوبی با آنها ندارند. اما خدا هیچگاه شما را فراموش نخواهد کرد. می دانید چرا؟ چون شما فرزند خدایید و او شما را دوست دارد. در همین رابطه عبرانیان 13: 5 می گوید:

" زندگي شما بري از پولدوستي باشد و به آنچه داريد قناعت کنيد، زيرا خدا فرموده است: "تو را هرگز وا‌‌نخواهم گذاشت، و هرگز فراموش نخواهم کرد." پس با اطمينان مي‌گوييم: "خداوند ياور من است، پس نخواهم ترسيد. انسان به من چه تواند کرد؟ "

که اینها را گفته است؟ اینها نه گفته من بلکه گفته خود خداست. او وعده می دهد که هیچوقت ترکتان نخواهد کرد و از طرف او انکار نمی شوید. دوستانتان ممکن است ترکتان کنند. دولت ممکن است رهایتان کند و رئیستان ممکن است اخراجتان کند. اما خدا همواره با شماست. زیرا شما فرزند هستید.اگر احساس می کنید که همه شما را فراموش کرده اند و در حق شما غفلت کرده اند بخاطر این است که بر چیزهای غلط چشم دوخته اید. بر خدا که پدر شماست دل ببندید. رابطه پدر فرزندی خود را با او تقویت کنید تا ببینید زندگی تان چطور نورانی خواهد شد. آنوقت است که با اطمینان می گویید: "خداوند ياور من است، پس نخواهم ترسيد. انسان به من چه تواند کرد؟"
بنابراین اینطور جمع بندی می کنیم که اگر شخصی بخواهد وارد ملکوت خدا شود، باید ابتدا از آسمان زاده شود ("تولد از روح" یا "تولد دوباره" یا "زاده شدن از خدا"). این تولدی تازه است. و برای شریک بودن در این تولد تازه به ایمان، یعنی ایمان حقیقی احتیاج دارید. ایمان حقیقی به عیسی به عنوان مسیح موعود و پسر خدا که از مرگ قیام فرمود.

در پنطیکاست چه رخ داد؟

همانطور که در مقاله "جسم،جان و روح" دیدیم، آدم پس از اینکه گناه کرد روحش را از دست داد. پس از آن هم دیگر روح در دسترس نبود. ای این حال عیسی مسیح در یوحنا 3: 6 نبوت کرد و به نیقودیموس گفت که شخص باید دوباره دارای روح شود. زمان در دسترس قرار گرفتن دوباره روح روز پنطیکاست در 2000 سال پیش بود. پس بیایید ببینیم در آن روز چه اتفاقی افتاد:

اعمال 2: 1-4 
" چون روز پِنتيکاست فرا‌‌رسيد، همه يکدل در يک جا جمع بودند که ناگاه صدايي همچون صداي وزش تندبادي از آسمان آمد و خانه‌اي را که در آن نشسته بودند، به‌‌تمامي پر کرد. آنگاه، زبانه‌هايي ديدند همچون زبانه‌هاي آتش که تقسيم شد و بر هر يک از ايشان قرار گرفت. سپس همه از روح‌القدس پُر گشتند و آن‌‌گونه که روح بديشان قدرت تکلّم مي‌بخشيد، به زبانهاي ديگر سخن‌گفتن آغاز کردند. "

در آیات بالا اولین تجربه ریخته شدن روح القدس در روز پنطیکاست ذکر شده است. از آن روز به بعد روح دوباره در دسترس گرفت و هرکس که به زبان اقرار کند که عیسی خداوند است و در دل ایمان بیاورد که خدا روز سوم او را از مرگ برخیزاند ( رومیان 10: 9-10) روح را دریافت می کند و آنرا به 9 طریق همانطور که در اول قرنتیان 12: 7-10 آمده ظاهر می سازد. یکی از این راه ها تکلم به زبان هاست و این همان روشی است که در آیات بالا استفاده شده است.

پس از پنطیکاست: روح در شماست و شما معبد خدایید

قبلاً دیدیم که قبل از پنطیکاست مردم روح خدا را بر خود داشتند. روح در آنها نبود. این وضعیت هم در پنطیکاست بطور آشکاری تغییر کرد. از آن روز به بعد اگر کسی با تمام دل به عیسی مسیح ایمان بیاورد نه تنها روح القدس را دریافت می کند بلکه این روح در درون او قرار می گیرد. در اول قرنتیان 6: 19 می خوانیم:

اول قرنتیان 6: 19 
" آيا نمي‌دانيد که بدن شما معبد روح‌القدس است که در شماست و آن را از خدا يافته‌ايد... ؟ "

وقتی به عیسی مسیح ایمان می آورید و روح را دریافت می کنید، روح القدس در کجا ساکن می شود؟ در درون شما. روح بر شما نیست بلکه درون شماست. در اول قرنتیان 3: 16 می خوانیم:

" آيا تشخيص نمي‌دهيد که معبد خداييد و روح خدا در شما ساکن است؟ "

دوباره خواندیم که روح خدا در کجا ساکن است؟ در شما. آیات همچنین به ما می گویند که "شما معبد خدایید". پس معبد خدا آن کلیسا در کنار خیابان نیست بلکه شمایید.می دانید چرا؟ چون روح خدا در شما ساکن است. پس تفاوت بزرگی هست بین داشتن روح بر خود ( قبل از پنطیکاست) و داشتن روح در خود (پس از پنطیکاست). آن مردم کمی که قبل از پنطیکاست روح خدا را بر خود داشتند، معبد خدا نبودند چون روح خدا را در خود نداشتند. به همین خاطر بود که معبد سلیمان بنا شد و سکونتگاه موقتی خدا گردید. اما امروزه دیگر احتیاجی به معابد ساخت دست انسان نیست. چرا که خدا امروزه در ساختمان ها ساکن نمی شود بلکه در انسانهایی که به پسر او عیسی مسیح ایمان دارند.

جمع بندی

پس از سقوط آدم تا روز پنطیکاست، روح القدس در دسترس نبود. تا روز پنطیکاست اتفاقی که می افتاد این بود که وقتی خدا می خواست با کسی ارتباط برقرار کند، روحش را بر آن شخص قرار می داد. اما این وضعیت در روز پنطیکاست و بخاطر دستاورد های عیسی مسیح به کلی عوض شد. از آن روز به بعد روح القدس دوباره به عنوان هدیه در دسترس قرار گرفت تا هرکس که از روی راستی ایمان بیاورد که عیسی، همان مسیح موعود است و پسر خداست که روز سوم از مردگان برخاست، بتواند روح القدس را دریافت کند. به علاوه دریافت روح القدس هرکس واقعاً ایمان بیاورد فرزند خدا می شود. یعنی دوباره متولد می شود ویا از آسمان زاده می شود. در نتیجه خدا می تواند دوباره با ما در ارتباط باشد و ما با او. روح القدس هم در ما ساکن می شود و مانند عهد عتیق بر ما قرار نمی گیرد. آنوقت ما به واقع همانطوریم که پولس در اول قرنتیان 3: 16 می گوید: "معبد خداییم" زیرا "روح خدا در ما ساکن است"

در حضور خدا


"در ابتدا، خدا آسمانها و زمين را آفريد." (پیدایش 1: 1) و پس از آن سخن گفتن با هستی و همه موجودات زنده ...

" و خدا گفت: «آدم را بصورت ما و موافق شبيه ما بسازيم تا بر ماهيان دريا و پرندگان آسمان و بهايم و بر تمامى زمين و همه حشراتى كه بر زمين مى خزند، حكومت نمايد.» پس خدا آدم را بصورت خود آفريد. او را بصورت خدا آفريد. ايشان را نر و ماده آفريد. " (پیدایش 1: 26 – 27)

خدا انسان را آفرید، شاهکار و عزیز کرده او، و او را درست در حضور خود قرار داد. راجع به این جملات فکر کنید ! خدا همه هستی را آفرید تا انسان در حضور او ساکن شود !

اول یوحنا 1: 5
" و اين است پيغامي كه از او شنيده ايم و به شما اعلام مي نماييم، كه خدا نور است و هيچ ظلمت در وي نيست. "

خدا نور است.

اول یوحنا 4: 8
" و كسي كه محبّت نمي نمايد، خدا را نمي شناسد زيرا خدا محبّت است. "

خدا محبت است.
خدا قادر مطلق بخاطر / توسط / از طریق محبت بی حد خود به انسان اراده آزاد داد، آزادی به این معنا که او بتواند انتخاب کند. انسان هم انتخاب کرد که خالقش را زیر سوال ببرد، که موجب شد ....

پیدایش 3: 8
" و آواز خداوند خدا را شنيدند كه در هنگام وزيدن نسيم نهار در باغ مى خراميد، و آدم و زنش خويشتن را از حضور خداوند خدا در ميان درختان باغ پنهان كردند. "

آنها حضور مطلق خدا را ترک کردند. در هر صورت آیا خدا از عزیزترینش در بین کل خلقت خواهد گذشت ؟ به هیچ وجه. نقشه خدا و وعده پیروزی بر گناه آماده بود. درست 7 آیه بعد صحبت از جدایی انسان از تاریکی، شریر و مرگ می شود.

پیدایش 3: 15
" و عداوت در ميان تو و زن، و در ميان ذرّيت تو و ذرّيت وى میگذارم؛ او سر تو را خواهد كوبيد و تو پاشنه وى را خواهى كوبيد.» (لطفا دقت داشته باشید واژه "کوبید" در آیه، در واقع یعنی در هم کوبیدن/شکستن)

پس سر شیطان شکست. سر وی با قیام خداوند عیسی مسیح از لحاظ روحانی شکست و او در زمان کامل خدا با تمام کمال و شکوهش ظاهر خواهد شد:

دوم پطرس 3: 9
" خداوند در روز وعده خود تأخير نمي نمايد چنانكه بعضي تأخير مي پندارند، بلكه بر شما تحمّل مي نمايد چون نمي خواهد كه كسي هلاك گردد بلكه همه به توبه گرايند. "

بیایید به چند آیه نگاهی بیندازیم:
مکاشفه 21: 10 - 11 
" آنگاه مرا در روح، به كوهي بزرگِ بلند برد و شهر مقدّس اورشليم را به من نمود كه از آسمان از جانب خدا نازل مي شود، و جلال خدا را دارد و نورش مانند جواهر گرانبها، چون يشم بلورين. "

مکاشفه 21: 22
" و در آن هيچ قدس نديدم زيرا خداوند خداي قادر مطلق و برّه قدس آن است. "

مکاشفه 21: 24
" و امّت ها در نورش سالك خواهند بود و پادشاهان جهان، جلال و اكرام خود را به آن خواهند درآورد. "

مکاشفه 22: 3
" و ديگر هيچ لعنت نخواهد بود و تخت خدا و برّه در آن خواهد بود و بندگانش او را عبادت خواهند نمود."

درحضور خدا

انسان در حضور خداوند حیاتش را آغاز نمود و آنجا جایی است که او تا به ابد زیست خواهد کرد. اما حالا چه ؟ امروز چطور ؟

مزامیز 118: 24
" اين است روزي كه خداوند ظاهر كرده است.درآن وجد و شادي خواهيم نمود. "

خدا هم اکنون با فیض خود ما را نجات داده، رستگار کرده،باز خرید کرده و ما را به حضور مطلق خود باز خوانده است. بیایید ببینیم بودن در حضور او چگونه است.

مزامیر 100: 2
" خداوند را با شادي عبادت نماييد و به حضور او با ترنّم بياييد. "

اول تواریخ 16: 26 - 27
" زيرا جميع خدايان امّت ها بتهايند. اما يَهُوَه آسمانها را آفريد. مجد و جلال به حضور وي است؛ قوت و شادماني در مكان او است. "

مزامیز 16: 11 
" طريق حيات را به من خواهي آموخت. به حضور تو كمال خوشي است و به دست راست تو لذّت ها باد تا ابدالآباد! "

مزامیر 95: 2
"به حضور او با حمد نزديك بشويم! و با مزامير او را آواز شادماني دهيم! "
در حضور خدا شادی، جلال، حرمت، ستایش، ستایش و ستایش است: در آنجا شکرگذاری هست...

اعمال 3: 19
" پس توبه و بازگشت كنيد تا گناهان شما محو گردد و تا اوقات استراحت از حضور خداوند برسد. "

باید از خدا بخواهیم تا ما را تبدیل کند تا به حضور او راه یابیم. خدا از طریق اعتراف و توبه ای که به بخشش خدایی ختم می شود به ما لطف کرده تا ما با جسارت به حضور مطلق و تخت سلطنت او دسترسی پیدا کنیم.

اول قرنتیان 1:29 - 31
" تا هيچ بشري در حضور او فخر نكند. لكن از او شما هستيد در عيسي مسيح كه از جانب خدا براي شما حكمت شده است و عدالت قدّوسيّت و فدا. تا چنانكه مكتوب است هر كه فخر كند در خداوند فخر نمايد. "

فروتنی: هیچ جایی برای جلال به جز در خداوند خدای قادر نیست.

خدا همین امروز ما را می خواند که به حضورش برویم.
خدا ما را به قدوسیت مقدس خود راهنمایی می کند.
خدا به ما می آموزد که چطور به حضورش برویم و پرستشش کنیم.
خدا ایمان به وعده ها و حقیقتش را عطا می کند.
خدا ما را با بخششی که لایقش نیستیم پاک می سازد تا با جسارت در حضورش بایستیم.

سهم ما هم در این کار این است که با تمام فروتنی به او اطمینان کنیم، خود را به دستان او بسپاریم و قلبمان را به او بدهیم تا او ما را تا حد ممکن به خود نزدیک و نزدیک تر کند. این اراده اوست.
سهم ما این است که خود را تسلیم صاحب قادر و پر مهر خود کنیم و پاسخ مان به صدای او این باشد که: "خداوندا من اینجا و متعلق به تو هستم."

ما جدای از او هیچ هستیم.
ما بدون حکمت او هیچ نمیدانیم.
ما کاری نمی توانیم انجام دهیم مگر با قدرت او. او نیز ما را میخواند تا وعده هایش را بدست آوریم. پس از او بخواهید !! بخواهید تا شما را به حضور خود ببرد. او به وعده هایش امین است.

متی 7: 7 - 8
" سؤال كنيد كه به شما داده خواهد شد؛ بطلبيد كه خواهيد يافت؛ بكوبيد كه براي شما باز كرده خواهد شد. زيرا هر كه سؤال كند، يابد و كسي كه بطلبد، دريافت كند و هر كه بكوبد براي او گشاده خواهد شد. "

لازم نیست ما بدانیم که "چگونه". او فقط از ما می خواهد که حضورش را بطلبیم. او بسیار وفادار و مشتاق است که فرزندان عزیزش بیشتر و بیشتر او را بطلبند . خود را به او بسپاریم ! بر وی تمرکز نما و برای خالق خود فرصت بیاب !

یهودا 24 و 25
" الآن او را كه قادر است كه شما را از لغزش محفوظ دارد و در حضور جلال خود شما را بي عيب به فرحي عظيم قايم فرمايد، يعني خداي واحد و نجات دهنده ما را جلال و عظمت و توانايي و قدرت باد الآن و تا ابدالآباد. آمين.

آمین!

خداوند به شما که فرزندش هستید، برکت دهد. اکنون زمان آن است که مشتاقانه حضور مطلق او را بطلبید !