ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد. ملکوت تو بیاید. اراده تو چنانکه در آسمان است، بر زمین نیز کرده شود. نان کفاف ما را امروز به ما بده. و گناهان ما را ببخش چنانکه ما نیز، آنانکه بر ما گناه کردند را می‌بخشیم. و ما را در آزمایش میاور، بلکه از شریر رهایی ده. زیرا ملکوت، قدرت و جلال از آن توست تا ابدالاباد،
آمین.

۱۳۹۵/۰۱/۳۰

Persian gospel in kopenhagenسرود پرستشی بندری در کلیسای آپاستل کپنهاگن آ...

سرود پرستشی بندری در کلیسای ایرانیان ولبی دانمارکPersian gospel in copen...

Persian gospel in kopenhagen سرود پرستشی کلیسای آپاستل کپنهاگ

گفتگو/ دکتر انصاری :آرزوی مسیحیان برقراری صلح و دوستی در ایران است

 دکتر فریبرز انصاری مدیر شبکه تلویزیونی «محبت» در گفتگو با آژانس خبری مسیحیان ایران «محبت نیوز» برنامه ها، اهداف و محدودیتهای این شبکه تلویزیونی پر بیننده مسیحی فارسی زبان را بیان نمودند.

  در شرایطی که رقابت‌ رسانه‌ها در عصر ارتباطات نیازمند مدیریت جامع و برنامه‌ریزی‌ کلان در حوزه‌های مالی و فنی است در نظرگرفتن سلایق مخاطبان برای تولید برنامه‌های پُرمحتوا کار ساده‌ای نیست. در این بین و به خصوص در تولیدات شبکه‌های تلویزیونی که برای مخاطب خاص برنامه‌سازی می‌کنند پیچیدگی ها، دشواری های مدیریتی و برنامه سازی دوچندان است. شبکه تلویزیونی ۲۴ ساعته «محبت» از جمله اولین رسانه‌هایی است که آغازگر ساخت برنامه های تلویزیونی برای مسیحیان فارسی زبان بود و به جرات می‌توان گفت پس از یک دهه فعالیت به تدریج به الگوی مناسبی برای سایر رسانه‌های مسیحی فارسی زبان بدل شد. برنامه‌ها، محدودیت‌ها و اهداف شبکه موضوعاتی هستند که درمورد آنها با دکتر «فریبرز انصاری» مدیر تلویزیون محبت به گفتگو پرداختیم.
  • دکتر انصاری به عنوان نخستین پرسش، شبکه محبت یکی از شبکه‌های تلویزیونی مسیحی است که با زبان فارسی فعالیت خود را در جامعه مسیحیان ایران آغاز کرد. به اعتقاد شما با توجه به محدودیت‌های موجود در ایران تا چه اندازه توانسته با مخاطبین داخلی خود ارتباط برقرار کند؟
شبکه محبت در طی ۱۰ سالی که مشغول خدمت به جامعه فارسی زبان بوده توانسته از رابطه قوی با مخاطبین خود برخوردار باشد.
مانند هر رسانه تلویزیونیِ روز، از تمام وسایل رسانه‌ای موجود اعم از ماهواره، اینترنت و انتشارات برای ارتباط با بینندگان خود بهره می‌برد.
در مقطعی از تاریخ زندگی می‌کنیم که رسانه‌های تلویزیونی را نمی‌توان جدا و منفک از اینترنت در نظر گرفت و به همین دلیل، شبکه تلویزیونی محبت، هرگاه با مشکل پارازیت و محدودیت‌هایی اعمال شده از طرف دولت روبرو می‌شود، خدمت خود را از طریق اینترنت (وب سایت، شبکه‌های اجتماعی و وبلاگ) به پیش می‌برد و می‌توان به جرات گفت که بینندگان مجازی شبکه محبت، دست کم از بینندگان تلویزیونی ندارد.
  • به لحاظ فنی و برنامه‌سازی از چه طریق سنجیده می‌شود که آیا تولیدات شبکه محبت با ذائقه مخاطب ایرانی (چه مسیحی و غیرمسیحی) همخوانی دارد؟
این شبکه تلویزیونی همانطور که اشاره شد، یک شبکه فارسی زبان است که تلاش می‌کند ایمان و جهان‌بینی مسیحی را در قالب بومی منطقه (ایران، افغانستان و تاجیکستان) به بینندگان خود ارائه دهد.
بنابراین بومی‌سازی برنامه‌ها در اولیت کار این شبکه قرار دارد و این مهم توسط ارتباط مستقیم و پیوسته تهیه کنندگان، مشاورین و مسئولان شبکه با بینندگان روزانه شبکه و همینطور مشاورینی که در داخل ایران با ما همکاری می‌کنند به انجام می‌رسد.
با این وجود فرهنگ ایران شیرین است و امید ما این است که بتوانیم برنامه هایی ارائه دهیم که در خور بینندگان خوب ایرانی باشد.
  • اصلی‌ترین هدف شبکه‌های فارسی زبان مسیحی و در مجموع تمرکز آنها روی چه برنامه‌هایی است؟
اهداف شبکه محبت وسیع و طولانی مدت است. اما با توجه به اینکه نیاز اولیه و اصلی فارسی زبانان پیش از هر چیز شنیدن خبر خوش انجیل است، به همین جهت این شبکه در اعلان پیام انجیل تلاش فراوانی دارد.
اما در کنار آن آگاه هستیم که بسیاری طی۱۰ سال فعالیت مستمر شبکه محبت و همکاری سازمانهای دیگر، به مسیح ایمان آورده‌اند و نیاز آنها به رشد و پرورش به همان اندازه واقعی و مهم است.
به همین جهت، شبکه محبت، خدمت آموزش و تعلیم به نوکیشان مسیحی را نیز جدی می‌گیرد.
  • بخش عمده شهروندانی که ایمان‌دار هستند به واسطه همین شبکه‌ها با تعالیم مسیحیت آشنا و رشد کرده اند، اما پس از چند سال به اجبار مجبور به ترک کشور می‌شوند، این روند تا کجا می‌تواند ادامه داشته باشد؟
حقیقت جفا و محدودیتها و فشارهای اعمال شده توسط حکومت در ایران را نمی‌توان کتمان کرد.
با اینکه بسیاری از مسیحیان در طی سالهای گذشته، علیرغم این موج مخالفتها، در کشور باقی ماندند و سختی‌ها را به تن می‌خرند، اما گروهی نیز تصمیم به مهاجرت به کشورهای آزادتر را گرفته‌اند.
ای کاش سران مملکت جوی سالم را ایجاد می‌کردند که همه ایرانیان از هر زمینه مذهبی می‌توانستند با هم در صلح زندگی کنند.
  • درصد بالایی از بودجه کشور در ایران صرف تولید برنامه‌های مذهبی و تبلیغ علیه مسیحیت می‌شود. به اعتقاد شما به عنوان مدیر یک رسانه ، حکومت ایران از کدام بخش تعالیم مسیحیت و اهداف شما در تلویزیون نگران است؟  
شبکه ما هرگز یک رسانه سیاسی نیست و به شدت از هرگونه ستیزه‌جویی برنامه گذارانش نسبت به ادیان غیر مسیحی جلوگیری می‌کند.
پیام اصلی ما همانا گفتارصلح جویانه مسیح است که اگر محبت بدانی و محبت نکنی، خدا را نشناخته‌ای زیرا خدا محبت است. پس جای تعجب نیست که موج زیادی از ایرانیان مقیم ایران چه در خفا و چه علنی پس از مشاهده برنامه‌های شبکه‌های مسیحی فارسی زبان، به پیروی از تعلیمات عیسی مسیح گرویده‌اند.
مسیحی شدن ایرانیان مسلمان به طور طبیعی برای حاکمان جمهوری اسلامی امری غیرقابل قبول است. از این رو حکومت اسلامی با استفاده از برچسبهای کاذب نسبت به رسانه‌های مسیحی و خادمین امین، تهدیدها، دستگیریها و حتی انکارانجیل، می‌خواهد از رشد مسیحیت در ایران جلوگیری کند.
مسیحیان ایران همگی انساندوست، وطن پرست و انسانهای نیکویی هستند که برای همه غیرت دارند. امید ما مسیحیان ایرانی این است که چه مسلمان، چه یهودی، چه بهایی و چه مسیحی بتوانیم باری دیگر در ایران با هم در صلح و دوستی زندگی کنیم.

کابوس ترکیه، نگاهی به وضعیت پناهجویان مسیحی !

«پناهندگی در ترکیه» گره خورده با آنچه روزمره ذهن پناهجو با آن درگیر است. «یو. اِن»، «کیملیک» (کارت شناسایی)، کرایه خانه، صرافی، لیر و بیکاری که تازه سایه‌هاشان از سر دلتنگی، غم غربت و برزخی از آینده مجهول بر دوش پناهجو سنگینی می‌کند.
mohabat nnn
« محبت نیوز»‌ –  اینجا امید و آرزو رنگ و لعاب خاص خودش را دارد. گوشی‌های موبایل عمدتن رجیستر شده پناهجویان، با هر لرزش و زنگی فرکانسهای التهاب‌آورش را نصیب مالکانشان می‌کند، استرس‌های گاه و بیگاه اما دائمی که پایانش معلوم نیست. وارد جمعشان که می‌شوی اولین پرسش بعد از خوش و بش‌های متداول در این جمله خلاصه می‌شود «به شما زنگ نزدن؟ مصاحبه رفتی؟ کار سراغ داری؟»
پناهجویان ایرانی در ترکیه معتقدند با اینکه زمستان به سر آمده اما هوای این روزها کمیساریای عالی سازمان ملل در ترکیه (UNHCR) به شدت سرد و ابریست، پرونده‌ها زیاد و امکانات اندک، متقاضیان بیشمار و ماموران رسیدگی در حد بضاعت سازمان و اینگونه است که تا مدتها انتظاری بی‌پایان و صبوری پشت صبوری و صد البته هزینه پشت هزینه!
اعتقاد و ایمان به باورهای مسیحی در ایران، مشکلات هراس‌آور و دردناکی را برای مسیحیان فارسی زبان در پی داشته و بسیاری را ناچار به خروج از کشور و قدم برداشتن در خاک غریب برای حفظ اعتقاداتشان کرده است. نام ایران هر ساله درفهرست اسامی ۱۰ کشور مسیحی ستیز جهان قرار دارد و این قرارگیری صفتی جز «مسیحی ستیزی» حاکمان و دولتمردان جمهوری اسلامی را در جامعه جهانی برایشان رقم نمی زند. به همین بهانه خبرنگار «محبت نیوز»‌ در ترکیه  پای صحبت ها و درد و دل های برخی از این نوکیشان غربت نشین نشست و از آنان پرسید؛  اوضاع چطور می گذرد؟
اولین تماس پس از ۱۵ ماه
«سعید» نوکیش مسیحی به همراه خانواده چهار نفره‌اش ۲۰ ماه هست که در ترکیه هستند، اما پس از گذشت ۱۵ ماه از آنان در آنکارا «پیش مصاحبه» شده و همچنان در انتظار تماسی هستند که شاید تاریخ مصاحبه اصلی را برای این خانواده مشخص نماید. او از سختی شرایط زندگی در ترکیه گلایه دارد و اینکه برای تامین مخارج خانواده چهار نفره‌اش مجبور شد به کارهایی تن دهد که حتی روزی تصور انجام آنها را نیز نمی‌کرده است. او در مورد علت خروجش از ایران می‌گوید و اینکه اکنون چه تصوری نسبت به شرایط پناهجویی دارد.
روایت یک دگرگونی
سعید لهجه جنوبی دارد. فرزند شرجی، خورشید تموز و خاک تفته. هفت سالی‌ست که ایماندار شده و می‌گوید در این چند سال که تولد تازه را تجربه کرده تحولات جدیدی  را در زندگی‌اش شاهد بوده است.
سعید می‌گوید «فرزند یک خانواده سنتی و مذهبی ام که به محض اطلاع اقوامم از مسیحی شدنم خودم، همسرم و دو فرزند خردسالم از خانواده طرد شدیم تا همین ۲۰ ماه پیش که مجبور به ترک ایران شدیم تقریبن با اکثر اعضای خانواده ام ارتباطی نداشتیم»
پس از ایمانم به مسیح با تناقض های بزرگی در جامعه ام روبرو شدم که پیش از آن حتی به آنها فکر هم نمیکردم، اینکه باید مدام بر روی اعتقاداتم سرپوش میگذاشتم، اینکه مجبور بودم برای تامین معاش خانواده ام در محل کار وانمود به مسلمان بودن بکنم و در دعا و نماز اداره شرکت کنم و یا اینکه برای رفتن به یک جلسه کلیسای خانگی با دلهره های بیشماری روبرو بودم.
سعید در ادامه می گوید «روزی به دنبال دخترخردسالم به مدرسه محل تحصیلش رفتم که دیدم بچه های کوچک ۶ ساله را به صف کردند و برایشان نوحه خوانی میکنند و دخترم به همراه آنها سینه میزند، با دیدن این صحنه به ماشینم برگشتم و سرم را روی داشبورد گذاشتم و گریستم، تجسم اینکه فرزندانم با چنین عقایدی رشد کنند برای من حکم کابوس را داشت.» امروز هم با نگرانی از آینده فرزندانم در خاک غریب به سر می‌برم.
سعید از تاخیر در رسیدگی به پرونده های نوکیشان مسیحی گله میکند و هیچ تاریخی را برای خروج از این وضعیت برای خود و خانوادش متصور نیست.
بد می‌گذرد بد…
«مژگان» دیگر پناهجوی نوکیش مسیحی که در یکی از شهرهای کوچک نزدیک به آنکارا دوران پناهجوی‌اش را به همراه دو دختر۹ و ۱۶ ساله‌اش می‌گذراند از گرانی و هزینه های سرسام آور زندگی در این شهر تقریبن کوچک برایمان می گوید و اینکه طبق قوانین کشور ترکیه پناهجویان اجازه کار ندارند و اگر هم جایی مشغول بکار شوند صاحب کارهای ترک به راحتی همه ی حق حقوق آنها را میخورند و به بیشمار موارد در این زمینه اشاره می کند که ترکها از پرداخت دستمزد به او یا سایر پناهجویان پس از مدتها کار کردن امتناع نموده اند.
مژگان می گوید «دو زمستان به شدت سرد را در این شهر تجربه کرده که به علت گرانی قیمت برق و گاز مفرّی جز سوزاندن کومور (زغال سنگ) برای او و فرزندانش در یک خانه تقریبن ۲۵ متری نبوده، آن هم اگر به قیمت مناسب یافت می شد.»
او در شرایطی اجاره بهای ماهی ۵۰۰ لیر این خانه کوچکش را پرداخت می کند که روزی ۱۱ ساعت با حقوقی معادل روزی ۲۷ لیر در یک شرکت بافندگی کار می‌کند.
ترکیه هم مثل ایران است!
«یاشار» نوکیش مسیحی تبریزی است که به زبان ترکی استانبولی تسلط کامل دارد، یاشار یکسال را در ترکیه گذرانده و هنوز پیش مصاحبه هم نشده است.
یاشار با ابراز تاسف از وضع موجود می‌گوید در ترکیه هم زمانیکه همکاران و یا دوستان ترک وی پی به اعتقادات مسیحی اش می برند غالبن برخوردی تبعیض آمیز با او از خود نشان میدهند و حتی بارها در حین کار شاهد بوده که کارهای سنگین تری به بخاطر همین مساله به او محول کرده اند چون او گذشته از یابانجی (خارجی) بودنش یک هیریستیان (مسیحی) است.
یاشار با ابراز نگرانی از این مساله بیان می کند که نمی داند در مورد این برخوردها چه تدبیری از خود نشان دهد و اینکه نمی تواند مسیحی بودنش را نیز انکار کند. یاشار بخاطر همین سوء برخوردها بارها مجبور به تغییر شغل خود شده است. یاشار از وضعیت کلیساهای فارسی زبان نیز در ترکیه گله می کند و معتقد است بسیاری از این کلیساها نگاهی تبعیض آمیز به اعضا دارند! اعضایی که قادر به پرداخت « ده یک » هستند به مراتب بیشتر مورد توجه شبانان قرار می گیرند و گاهی هم شاهد تبعیض جنسیتی بین اعضا هستیم. یاشار با انتقاد از این تبعیض ها عنوان می کند « من حدود یکماه به علت بیماری نتوانستم به کلیسا بروم و در خانه بستری بودم اما دریغ از یک تماس یا احوال پرسی، اما مواردی را به چشم دیده ام که بعضی شبانان به آنان که ظاهری آراسته تر دارند بیشتر توجه می کنند»
پناهندگی در پناهندگی
حجت دیگر نوکیش مسیحی که مدتی را نیز به علت فعالیتهای بشارتی در یکی از شهرهای مرکزی ایران در زندان به سر برده است از مشکلات شهر محل اقامتش می گوید. حجت مدتهاست از دیسک کمر رنج میبرد و شهری که برای او انتخاب شده، شهر کوچکی در جنوب غرب ترکیه است.
حجت می گوید اکثر پناهندگان ایرانی که شهرشان اینجا انتخاب شده است از زندگی در این شهر سر باز میزنند و فقط جهت امضاء هر دو هفته یکبار به اینجا می آیند.
عدم وجود مراکز درمانی و خدمات رفاهی، همچنین معضل بیکاری در شهرهای کوچک ترکیه موجب فرار ایرانی ها و در حقیقت پناهنده شدن به شهرهای بزرگتر اطراف می شود. حجت با ابراز نگرانی از وضعیت جسمی خود می گوید که جدیدن هم شایعاتی مبنی بر حذف بیمه از روی کیملیک (کارت شناسایی) پناهجویان بر سر زبانها افتاده که اگر حقیقت داشته باشد با توجه به هزینه های بالای درمانی در ترکیه شرایط به مراتب برای پناهجویان دشوارتر می شود.
او اضافه می کند در شهرهای کوچک مانند شهر محل سکونت او کلیساهای فارسی زبان به ندرت یافت می شوند و فراتر از آن ترکها به محض اطلاع از ایجاد کلیسای خانگی به بهانه ایجاد سر و صدا مانع از ادامه فعالیت این کلیساها می گردند.
“پناهجویان نوکیش مسیحی ایرانی علاوه بر مشکلات حاد معیشتی، معضلات روحی و جسمی بسیاری را نیز پیش روی خود دارند .شاید بتوان گفت بزرگ‌ترین مشکل پناهجویان در ترکیه، بلاتکلیفی و انتظار بی‌پایان است.”

۱۳۹۵/۰۱/۲۷

سالهای سیاه نوکیشان مسیحی در دولت احمدی نژاد


به گزارش «محبت‌نیوز» یکی از روزنامه‌نگاران و نوکیشان مسیحی مقیم آمریکا به نام «بابک اجلالی» می‌گوید: «نوکیشان مسیحی در ایران کاملن تحت کنترل هستند و هم اکنون بین پنجاه تا صد نفر از آنها در زندان های ایران اسیرند.»
خبرگزاری فرانسه در بخش «پژواک جامعه» در گفتگو با اجلالی در گزارشی به موضوع وضعیت مسیحیان در ایران پرداخته است.
موضوع آزادی سعید عابدینی، مسیحی آمریکایی ایرانی‌تبار از زندانی در ایران و بازگشت او به آمریکا به سوژه جالبی برای رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور تبدیل شد. چرا که او پس از خروج از ایران در مصاحبه ای با یک شبکه تلویزیونی آمریکا از رفتار توام با شکنجه ماموران زندان پرده برداشت.
سعید عابدینی ۳۵ ساله که در زمره ایرانیان نوکیش مسیحی بشمار میرفت به جرم ایجاد مخاطره برای امنیت ملی کشور و تلاش برای تاسیس کلیسا در تهران به هشت سال زندان محکوم شده بود و اینک سه سال بود که در زندان های جمهوری اسلامی بسر می برد.

سعید عابدینی در مصاحبه اخیر به وضوح از شکنجه شدن خود توسط بازجویان زندان پرده برداشت. او گفت: «در جریان بازجویی مرا بشدت کتک زدند چون می خواستند به کارهائی اعتراف کنم که من انجام نداده ام.»
متاسفانه در سه دهه گذشته موضوع دستگیری شهروندان موسوم به نوکیشان مسیحی که تغییر مذهب داده و به مسیحیت می گروند، بدفعات اتفاق افتاده و بسیاری از این شهروندان دوران های کم و بیش طولانی یا کوتاه مدت را در زندان های ایران گذرانده اند.
در گفتگوئی با بابک اجلالی روزنامه نگار مقیم آمریکا که خود از نوکیشان مسیحی است، وی درباره شرایط زندگی و چگونگی انجام مراسم مذهبی نوکیشان مسیحی در ایران توضیح داده است.
بابک اجلالی عقیده دارد که شکنجه و اعمال فشار به زندانیان نوکیش مسیحی در ایران عمومیت ندارد. بسیاری را اصلن شکنجه نمی کنند. ولی بعضی ها را وامیدارند که به ارتکاب عملی اعتراف کنند که جرم محسوب می شود و معمولن هم به جرائم مربوط به امنیت ملی توجه دارند.
برای مثال فشار می آورند که زندانی اعتراف کند که جاسوس یک کشور خارجی است. به عقیده اجلالی در این موارد شکنجه و بدرفتاری با زندانی رایج است.
در پاسخ به پرسشی درباره فعالیت های مذهبی نوکیشان مسیحی اجلالی می گوید که این فعالیت ها در ایران شکل رسمی ندارد و معمولن در کلیساهای خانگی انجام می شود.
او می گوید تا سال ۲۰۰۰ هیچ آماری از نوکیشان مسیحی در ایران وجود نداشت . ولی در دوره خاتمی به نوکیشان مسیحی گفته شد که از این به بعد فعالیت های مذهبی آنها در کلیساهای خانگی مجاز است، بشرط آنکه آمار دقیق افراد نوکیش وابسته به این کلیسا ها را همراه با مشخصات کامل و کپی شناسنامه ها در اختیار مقامات مسئول بگذارند.
بابک اجلالی عقیده دارد که این کار بقصد شناخت آماری جمعیت نوکیشان مسیحی انجام گرفته است.

۱۳۹۵/۰۱/۱۹

محدودیت های ظالمانه بر نوکیشان مسیحی در ایران




سالها از حضور نوکیشان مسیحی در ایران میگذرد و همواره با نگاهی محبت آمیز بر هموطنان مسلمان خود نگریسته اند،اما این دلیل بر آن نیست که از آزار و اذیت های حاکمیت بر آنها سخن نگوییم ،علت مبارزه و آزار و اذیت های حکومت جمهوری اسلامی با فعالین کلیسایی بدون شک ترس و واهمه حکومت به دلیل گسترش سریع و فراگیر انجیل عیسی خداوند در بین ایرانیان میباشد.

اینجانب ابراهیم فیروزی به عنوان یک نوکیش مسیحی که وضعیت کلیساهای مختلف در ایران را چند سالی است که از نزدیک مشاهده میکنم ،میخواهم بخشی از محدودیت های ظالمانه ای که حاکمیت در ایران بر کلیساهای مختلف روا میدارد را بیان نمایم.
۱ ممانعت از گرد همایی های مناسبتی:برگزاری اعیادی مانند کریسمس و سال نوی میلادی در بین مسیحیان مرسوم است،اما نوکیشان مسیحی در ایران اجازه برگزاری این اعیاد را به مانند مسیحیان سایر کشورها ندارند،رسانه های جمهوری اسلامی برای عوامفریبی این اعیاد را تبریک میگویند،لیکن در بیشتر موارد هنگام برگزاری این اعیاد با بازداشت های دسته جمعی نوکیشان مسیحی مواجه میشویم.

۲ ممانعت از جلسات عبادی:به پرستش دسته جمعی در انجیل مسیحیان تاکید شده است،و حضور در جمع سایر مسیحیان برای انجام دعا موضوعی عبادی محسوب میشود،اما جمهوری اسلامی جمع شدن مسیحیان را در خانه های شخصی اشان را ممنوع اعلام کرده است و تشکیل جلسات عبادتی در املاک شخصی را رسما تشکیل گروه ضد حکومتی تعبیر کرده و تاکنون بسیاری از نوکیشان مسیحی در جلسات عبادتی بازداشت شده اند.

۳ عدم چاپ کتب مورد نیاز:نوکیشان مسیحی در ایران اجازه ندارند کتب یا جزوات مربوط به کلیساهای خود را مطابق متن حقیقی اشان منتشر کنند،زیرا جمهوری اسلامی معتقد است چاپ کتب مورد نظر مسیحیان به زبان فارسی موجب آگاهی فارسی زبانان از انجیل شده و به سوی مسیحیت گرایش پیدا میکنند،این چنین است که بسیاری از نوکیشان به آثار مکتوب کلیساهایشان دسترسی ندارند.

آزاری که نوکیشان از جانب جمهوری اسلامی مواجه میشوند صرفا به این ۴ نکته منتهی نمیشود،اما ذکر موارد فوق نشان میدهد که حکومت فعلی ایران حاضر به رعایت حداقل حقوق انسانی مسیحیان نمیباشد و آزادی عقیده و بیان در جمهوری اسلامی کاملا عقیم مانده است،من از مجامع بین المللی و سازمانهای حقوق بشری انتظار دارم که با موضعگیری هوشمندانه و واکنش های مشروع از گسترش این رفتارهای تبعیض آمیز نسبت به نوکیشان مسیحی در ایران ممانعت به عمل آورند.

۱۳۹۵/۰۱/۱۸

ایرانیانی که برگشتند و زندانی شدند



 نازک افشار، کارمند سابق بخش فرهنگی سفارت فرانسه در ایران، اواخر اسفندماه سال گذشته در فرودگاه امام خمینی تهران بازداشت شد و کماکان زندانی است.

او که سابقه بازداشت پس از انتخابات جنجال‌برانگیز خرداد ۱۳۸۸ در ایران را داشت طی چند سال اخیر در کشور فرانسه اقامت داشت. اتهام یا اتهامات انتسابی به خانم افشار تاکنون اعلام نشده اما گزارش‌ها از انتقال او به بند زنان زندان اوین حکایت دارند.

نازک افشار اما تنها کسی نبوده که پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی و بعد از بازگشت به ایران بازداشت و زندانی شده است. مصطفی عزیزی، سراج‌الدین میردامادی، حسین نورانی نژاد، ساجده عرب‌سرخی، عبدالحسین هراتی، بهمن دارالشفایی، حمید بابایی، معصومه قلی زاده و کاظم برجسته از جمله دیگر شهروندانی هستند که طی دو سال گذشته و بعد از بازگشت به ایران زندانی شدند.

این در حالی است که حسن روحانی، رئیس‌جمهور ایران، در ماه‌های نخستین روی کار آمدن دولت یازدهم خواستار تشکیل کمیته‌ای از سوی وزارت خانه‌های اطلاعات و امور خارجه برای تسهیل بازگشت ایرانیان مقیم خارج شده بود.

نازک افشار تنها کسی نبوده که پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی و بعد از بازگشت به ایران بازداشت و زندانی شده است. مصطفی عزیزی، سراج‌الدین میردامادی، حسین نورانی نژاد، ساجده عرب‌سرخی، عبدالحسین هراتی، بهمن دارالشفایی، حمید بابایی، معصومه قلی زاده و کاظم برجسته از جمله دیگر شهروندانی هستند که طی دو سال گذشته و بعد از بازگشت به ایران زندانی شدند

آقای روحانی ۲۵ تیر ۱۳۹۲ در مراسمی عمومی گفت که باید “آنها که آمادهٔ بازگشت هستند راهشان را تسهیل کنیم”. او همچنین در ۱۰ مهر ۱۳۹۲ هم در جمع خبرنگاران تاکید کرد: “همه ایرانیانی که در خارج از کشور زندگی می‌کنند باید بتوانند به راحتی به کشورشان رفت و آمد کنند و از رفت و آمد نکردن آنها هم ما ضرر می‌کنیم و هم آنها”. رئیس جمهور ۵ آذرماه ۱۳۹۲ نیز با امن خواندن فضای کشور برای بازگشت ایرانیان مقیم خارج تاکید کرد: “ما سرمایه انسانی بسیار بزرگی در خارج از کشور داریم. امیدوارم همه آنها بازگردند و کمکشان را از ما دریغ نکنند.”

اما دعوت از ایرانیان خارج از کشور برای بازگشت به ایران محدود به همین سخنان نماند. بر اساس گزارش‌هایی که در رسانه‌ها منتشر شد، کمیته‌ای از سوی وزارت خانه‌های اطلاعات و امور خارجه با عنوان “کمیته بازگشت ایرانیان خارج از کشور” تشکیل شد و محمود علوی، وزیر اطلاعات ایران اعلام کرد که “هر شخصی که خلافی نداشته باشد، تضمین می‌دهیم مشکلی نخواهد داشت”.

حسن قشقاوی، معاون کنسولی، حقوقی و پارلمانی وزارت امور خارجه نیز در مصاحبه با روزنامه شرق از راه اندازی ایمیلی برای ایرانیان خارج از کشور خبر داد. او ترس ایرانیان برای بازگشت به کشورشان را ترسی غیرواقعی و ناشی از القائات اپوزیسیون خواند و گفت: “در ایران هم مطلقاً ترسی از بابت ورود ایرانیان مهاجر به کشور وجود ندارد و در قانون کیفری هم مطلبی تحت عنوان ممنوع‌الورود نداریم.”

منصور حقیقت‌پور، نایب‌رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی از این هم فراتر رفت و در مصاحبه‌ای با وب‌سایت فرارو گفت که نمی‌توان ایرانیان را به صرف امضای یک بیانیه و اظهارنظر سیاسی از رفت و آمد به کشورشان محروم کرد.

اما با گذشت بیش از ۲ سال و نیم از روی کار آمدن دولت حسن روحانی نه تنها از کاربرد ایمیلی که با عنوان ایمیل مشکل‌گشا جهت رفع نگرانی خبرساز شده بود و قرار بود ایرانیان ساکن خارج از کشور با استعلام توسط این ایمیل از وضعیت حقوقی و قضایی خود در ایران خبردار شوند و همچنین کمیته‌ای که از سوی دولت برای هموار کردن راه بازگشت ایرانیان خارج از کشور به کشورشان ساخته شده بود خبری در دست نیست، بلکه گروهی از فعالان مدنی و سیاسی و روزنامه‌نگارانی که در پی این دعوت به ایران بازگشته بودند هم بازداشت و زندانی شده اند.

سراج الدین میردامادی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و روزنامه‌نگار مقیم فرانسه جزو اولین کسانی بود که بعد از انتخاب حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۱۳۹۲ به ایران بازگشت. او به گفته خانواده‌اش بارها تحت بازجویی قرار گرفت و اردیبهشت ۱۳۹۳ بازداشت و به تبلیغ علیه نظام و تبانی علیه امنیت داخلی کشور متهم و به ۶ سال زندان محکوم شد. آقای میردامادی از جانبازان جنگ ایران و عراق و همچنین پسردایی آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی است که تا ۲۴ اسفند سال اخیر زندانی بود و در نهایت با حکم آزادی مشروط از زندان اوین آزاد شد.

حسین میردامادی، پدر سراج میردامادی پس از بازداشت فرزندش اعلام کرده بود که می‌خواهند به ایرانیان خارج از کشور پیغام بدهند که به ایران برنگردند. برداشتی که از سوی خانواده حسین نورانی نژاد، روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت هم اعلام شد. او که ساکن کشور استرالیا بود اول اردیبهشت ۱۳۹۳ دو ماه پس از بازگشت به ایران بازداشت و ابتدا به ۶ سال و در دادگاه تجدیدنظر به یک سال زندان محکوم شد. آقای نورانی نژاد پس از پایان حکم محکومیت خود از زندان آزاد شده است.

مصطفی عزیزی، نویسنده و تهیه‌کننده تلویزیونی ساکن کشور کانادا دیگر ایرانی مقیم خارج از کشور است که پس از بازگشت به ایران زندانی شد. او ۱۲ بهمن سال ۱۳۹۳ و یک ماه بعد از بازگشت به ایران بازداشت و با اتهاماتی چون اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور، اقدام علیه امنیت ملی (از طریق فعالیت در فضای مجازی) و توهین به رهبر جمهوری اسلامی از سوی دادگاه بدوی به هشت سال زندان محکوم شد. آقای عزیزی آخرین روزهای سال گذشته با قرار وثیقه به چند روز مرخصی نوروزی آمد و سپس دوباره به زندان بازگشت.

ساجده عرب سرخی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی اصلاح‌طلب هم شهریور سال ۱۳۹۲ از کشور فرانسه به ایران بازگشت و سه ماه بعد زندانی شد. پدر او فیض‌الله عرب سرخی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از بازداشت‌شدگان سال ۱۳۸۸ و به مدت چهار سال زندانی بود. ساجده عرب سرخی با پایان محکومیت یک ساله‌اش که به صورت غیابی برای او صادر شده بود در حالی از زندان آزاد شده که به گفته خانواده‌اش پرونده مفتوح دیگری دارد.

همچنین، عبدالحسین هراتی، مشاور سابق رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و سرپرست سابق اداره کل اسناد و مدارک دانشگاه آزاد اسلامی، در کشور استرالیا سکونت داشت و پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی به ایران بازگشت. او خرداد ۱۳۹۳ بازداشت شد و همسرش در مصاحبه با سایت روزآنلاین اعلام کرد گمان نمی‌کرد با توجه به وعده‌های دولت برای بازگشت ایرانیان خارج از کشور، چنین برخوردی با او بکنند. او مرداد همان سال با قرار کفالت از زندان آزاد شد. تبلیغ علیه نظام و توهین به مقامات از اتهامات او عنوان شده بود. اتهاماتی که مبنای آنها، نامه آقای هراتی در سال ۱۳۸۹ به مهدی کروبی، یکی از رهبران جنبش سبز که در حال حاضر در حصر خانگی به سر می‌برد عنوان شد.

بعد از روی کار آمدن دولت آقای روحانی، کمیته‌ای از سوی وزارت خانه‌های اطلاعات و امور خارجه با عنوان ‘کمیته بازگشت ایرانیان خارج از کشور’ تشکیل شد و محمود علوی، وزیر اطلاعات ایران اعلام کرد که ‘هر شخصی که خلافی نداشته باشد، تضمین می‌دهیم مشکلی نخواهد داشت’

کاظم برجسته از اعضای ستاد میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ هم ۲۵ بهمن سال ۱۳۹۲ به ایران بازگشت و در فرودگاه بین‌المللی امام خمینی در تهران بازداشت شد. او به صورت غیابی به اجتماع و تبانی علیه امنیت داخلی از طریق شرکت در تجمعات به پنج سال زندان محکوم شده بود. حکم زندان او اما به مناسبت عید فطر سال گذشته کاهش یافت.

بهمن دارالشفایی روزنامه نگار، مترجم و وبلاگ نویس نیز، ۱۴ بهمن سال گذشته بازداشت شد. او حدود ۲ سال پیش از لندن به ایران بازگشته بود و به عنوان مترجم و ویراستار فعالیت می کرد. نویسنده وبلاگ معروف آق بهمن، ماه‌ها پس از بازگشت به ایران احضار و تحت بازجویی های طولانی قرار می گرفت تا سرانجام بازداشت شد. با این حال، این روزنامه نگار از ۷ اسفند ماه با قرار وثیقه آزاد است.

حمید بابایی، دانشجوی دکترای دانشگاه لیژ بلژیک و معصومه قلی زاده، فارغ‌التحصیل رشته فلسفه از دانشگاه علامه طباطبایی و دانشجوی دانشگاه آنکارا از جمله دیگر ایرانیانی بودند که بعد از روی کار آمدن دولت حسن روحانی و در بازگشت به ایران بازداشت و زندانی شدند. آقای بابایی از سوی دادگاه انقلاب به ۶ سال حبس تعزیری و ۴ سال حبس تعلیقی محکوم شده و خانواده‌اش اعلام کردند که او برای دیدار خانواده و اقوام به ایران سفر کرده بود که به وزارت اطلاعات احضار شد و از او خواسته اند با این وزارتخانه همکاری کند اما او نپذیرفته و متهم به همکاری با دول متخاصم شده است. معصومه قلی زاده هم به فعالیت تبلیغی علیه نظام و ۱۰ ماه زندان محکوم شده بود.

تاکنون دولت حسن روحانی درباره سرنوشت کمیته بازگشت ایرانیان خارج از کشور توضیحی نداده، اما غلامحسین محسنی اژه‌ای، همزمان با دعوت حسن روحانی از ایرانیان خارج از کشور برای بازگشت به ایران گفته بود که “اگر فردی جرمی مرتکب شده و از کشور خارج شود یا اینکه در خارج از کشور جرمی مرتکب شود به محض آنکه به داخل کشور بازگردد از سوی دستگاه قضایی مورد تعقیب قرار خواهد گرفت.”

او افزوده بود: “همچنین افرادی که نقشی در حوادث پس از انتخابات ۸۸ داشتند هم اگر به داخل کشور بازگردند به‌محض ورود تحت تعقیب قرار خواهند گرفت”.

منبع : بی‌بی‌سی فارسی

استقبال گسترده مردم از کتابهای با مضمون مسیحی واکنش منفی رسانه های وابسته به حکومت در ایران را به همراه دارد.


 در حالیکه پایین بودن ساعت مطالعه و عدم استقبال عمومی به کتاب‌خوانی در کشور، تیراژ و تعداد تجدید چاپ‏های آثار مکتوب را در وضعیتی نامطلوب قرار داده «چهار اثر از فلورانس اسکاول شین» عنوان کتابی است که در چنین فضایی از چاپ شصتم هم فراتر رفته و خوانندگان بسیاری را به خود جلب کرده است.
نویسنده‌ این کتاب اتفاقن هنرمند نقاش متبحری هم بوده و در مقام یک استاد الهیات و سخنران بلندآوازه، به عنوان یکی از پایه گذاران کلیسای اتحاد شناخته می‌شود. تاکنون افراد بی‌شماری در کلاس‌هایش شرکت داشتند و از این طریق، پیام مسیح را به گروهی وسیع در سراسر جهان می‌رساند. بزرگ‌ترین راز موفقیتش این بود که همواره خودش بود: «ساده و صمیمی و بی‌تکلف و شوخ‌طبع.»
هنر خانم شین، مهارتش در ارتباط گرفتن با مخاطب بود. او با شفا بخشیدن به ده‌ها تن از مردم، در گشودن گره‌ها و حل مشکلات زندگی افراد، شریکی یاور شناخته می‌شد.
استقبال گسترده مردم از این اثر و انتشار پی در پی آن، با واکنش منفی رسانه های وابسته به حکومت در ایران همراه بوده و در خطی سازمان یافته بارها خواستار لغو مجوز انتشار آن شده اند.
همزمان با انتشار نسخه الکترونیک این کتاب در فضای مجازی، رادیکالیست‌های اسلامیِ حوزه فرهنگ موجی از مخالفتها با این کتاب را به راه انداختند و در فضای اینترنتی شروع به تحریف و وارونه جلوه دادن مفاهیم کتاب و آثار مشابه کردند. حساسیت جمهوری اسلامی نسبت به انتشار کتابهایی با موضوع مسیحیت پدیده تازه ای نیست. چنانکه پیش از این هم شاهد برخورد با سازمانها و انتشاراتی بودیم که اقدام به کتاب‌هایی با محتوای اندیشه‌های مسیحی کرده بودند.
به عنوان نمونه در گذشته نه چندان دور یکی از پژوهشگران اسلامی که مدعی مطالعه در جنبش های نوپدید دینی بود، مدعی تبلیغ مسیحیت تبشیری در انجمنهای (NA) گردید و برخی از عناوین کتابهای منتشر شده وآموزه ها، مشارکتها و فعالیتهای گروه‌های این سازمان مردم نهاد را در ایران تبلیغ برای مسیحیت تبشیری خواند. این در حالیست که مسئولیت این سازمان مردم نهاد، یاری به مددجویانی بود که به دنبال ترک اعتیاد بودند!

رسانه های حکومتی، از صدا و سیما گرفته تا روزنامه‌ها و سایت های خبری رسمی و نیمه رسمی وابسته به آن، نیز با اشاعه این قبیل اتهامات می کوشند افکار عمومی در داخل کشور را نسبت به مسیحیان و نوکیشان بدبین کنند. از جمله این اتهامات نسبت دادن آنها با صهیونیست، یا رابطه با آمریکا و انگلیس ( جاسوس)، اتهاماتی که دقیقن همان را هم برای جریان‌های سیاسی منتقد داخلی به کار می‌برند. این سنتی ناپسند و غیرانسانیست که حتی به حوزه فرهنگ هم نفوذ کرده است.
در این میان زیر سوال بردن و محدود کردن برخی از عناوین کتابها و نشریات حتی با کمترین مضمون مسیحی در ایران به امری هدفمند و از قبل برنامه ریزی بدل شده است.
شایان ذکر است چاپ کتاب مقدس مسیحیان به زبان فارسی ممنوع است و بسیاری از نسخه‌های کتاب مقدس مصادره شده از نوکیشان مسیحی در کنار مواد مخدر و بطری‌های مشروب الکلی به آتش کشیده می‌شود یا به عنوان مثال داشتن و حمل بیش از یک کتاب انجیل جرم است و افراد مذکور به جرم تبلیغ دین مسیحیت بازداشت می‌شوند.
گزارش‌های زیادی وجود دارد در مورد اینکه از ورود و چاپ کتاب‌های الهیاتی مسیحی به ایران ممانعت می‌شود و یا کسانی که در چاپ این کتاب ها نقش دارند دستگیر می شوند و اینکه شبانان و مبشرین مسیحی حق بشارت و توزیع انجیل را ندارند و همواره از سوی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی تحت کنترل می باشند

دستگیری تعدادی از نوکیشان مسیحی در شاهین شهر اصفهان در طی ماه های اخیر




طى هفته ها و ماه هاى گذشته دستگيرى هايى در رابطه با نوكيشان مسيحى در شاهين شهر اصفهان گزارش شده كه تا به اکنون به علت تهديدهاى ماموران دولتی ، خانواده هاى زندانيان از انتشار اخبار در مورد آن ها سرباز زده اند، بر طبق گزارشات دوستان و نزديكان دستگير شدگان، در پاييز ٩٤ دو كليساى خانگى به فاصله يك ماه در شاهين شهر اصفهان شناسايى شدند ولى از وضعيت دستگير شدگان هيچ گونه اطلاعات دقيقى در دسترس نيست، گفتنى است كه خانواده هاى اين افراد به علت تهديد از جانب ماموران حكومتى ازصحبت كردن در اين مورد سر باز زده اند، اسامى تعدادى از اين افراد نوكيش به نقل از دوستانشان : مصطفى، الهه، بهناز، سواك، مريم، آيدا ، إما، امير،بهراد، الهام،آزيتا،مانياومهرنوش می باشد.