ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد. ملکوت تو بیاید. اراده تو چنانکه در آسمان است، بر زمین نیز کرده شود. نان کفاف ما را امروز به ما بده. و گناهان ما را ببخش چنانکه ما نیز، آنانکه بر ما گناه کردند را می‌بخشیم. و ما را در آزمایش میاور، بلکه از شریر رهایی ده. زیرا ملکوت، قدرت و جلال از آن توست تا ابدالاباد،
آمین.

۱۳۹۵/۱۱/۰۸

مسیحیان ایران و نیمه پنهان قتل‌های زنجیره‌ای در دوران رفسنجانی

مرگ هاشمی رفسنجانی بازخوانی صفحات خاک خورده زندگی مردی بود که در دوران فروغش در آسمان سیاسی جمهوری اسلامی هم به قتل عام مشهور بود و هم هوادارانش او را پدر اصلاحات می دانستند!
rafsanjani_iranian-christian-mn-5
به گزارش«محبت‌نیوز» مرگ علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تنها پایان زندگی یک سیاستمدار نبود، بلکه ورق خوردن برگی از دفتر پر رمز و راز جمهوری اسلامی بود که سمتی از آن تلاش برای پیشبرد انقلاب و ایدوئولوژی‌ ولی فقیه بود و طرف دیگر، حفظ قدرت و مقابله با هر مانعی که مسیر این حرکت را مختل کند.
هاشمی رفسنجانی مثل خیلی‌های دیگر از هم مسلکانش در نظام جمهوری اسلامی پرونده‌ای قطور در سرکوب‌های سیاسی و اجتماعی، ترور مخالفان داخلی و خارجی، شکنجه زندانیان سیاسی و اعدام‌های دهه‎ی ۶۰ دارد که همچنان بخش‌های پنهانی از آن دست نخورده و سربسته باقی مانده است.
اما اوج این رفتارهای ضد انسانی در دوران رفسنجانی به دهه‎ی هفتاد و زمانی که او رئیس جمهور ایران بود باز می‌گردد.
آن دوران که علی فلاحیان به عنوان وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی انتخاب شد و ماشین کشتار و سرکوب مخالفین، منتقدین سیاسی و اجتماعی و دگراندیشان مذهبی به حرکت افتاد و منتهی به قتل‌های زنجیری شد.
آذر ماه سال ۷۷ قتل داریوش فروهر و پروانه اسکندری و در پی آن محمدجعفر پوینده و محمد مختاری مقدمه‌ای شد تا در سال‌های بعد آمار قتل‌ها و ترورها به بیش از ۱۰۰ نفر برسد.
حذف‎های خونین نه فقط سیاسیون منتقد و نویسندگان، بلکه به دگراندیشان فرهنگی و مذهبی و اقلیت‌های دینی هم رسید که در صدر آنها مسیحیان قرار داشتند.
وضعیت جوامع دینی در دوران زمامداری رفسنجانی، نشانگر رنج مضاعف آنان است. تعقیب و آزار مسیحیان و بهائیان در دوران ریاست جمهوری او از اولیت‌های اصلی نهادهای امنیتی بود.
شهادت کشیش هایک هوسپیان مهر، مهدی دیباج و اعدام کشیش حسین سودمندهمگی در زمانی رخ داد که رفسنجانی عنوان مرد دوم نظام را یدک می کشید. پر بی‎راه نیست که بگوییم رفسنجانی دست‎کم می توانست با اینگونه برخوردها مخالفت کند، در صورتیکه خود عامل و فرمانده این قتل‌ها نبوده باشد.
گرچه حامیان رفسنجانی به خصوص در جناح اصلا‌ح طلبان او را فردی میانه‌رو و معتدل معرفی می‌کنند، اما دوران ریاست جمهوری او سرآغاز مهاجرت گسترده و اجباری مسیحیان ایران شد.
مهدی خزعلی، از منتقدین مذهبی نظام جمهوری اسلامی در اظهاراتی تحت عنوان «پشت پرده‌های جنایات و قتل‌عام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷» که در تاریخ ۵ شهریور ۹۵ منتشرشده، در مورد قتل کشیش‌های مسیحی می‌گوید:«ببینید یکی از این باندهای وحشتناکی که وجود داره، سه تا دخترند که طعمه می‌شوند توسط مقام‌های امنیتی، برای اینکه ببینند دوتا کشیش مسیحی آیا تبشیر می‌کنند؟ آیا تبلیغ مسیحیت می‌کنند یا نه. این‌ها فکر می‌کردند در همین حد است که بروند و بگویند ما می‌خواهیم به کیش مسیحیت بیاییم و شما ما را تبشیر کنید. خوب به داخل خانه این دو کشیش می‌روند و بعد مابقی قضیه، مواجه می‌شوند. بااینکه در دیده چشم این سه دختر، آن کشیش‌ها کشته می‌شوند, قطعه‌قطعه می‌شوند و داخل یخچال می‌روند. بعدازآن از این‌ها می‌خواهند مصاحبه کنند که ما از طرف سازمان مجاهدین خلق مأموریت داشتیم این کشیش‌ها را بکشیم. خوب ناچار می‌شوند برای آزادی‌شان این مصاحبه را هم بکنند و بهشون قول می‌دهند این مصاحبه را بکنید آزاد می‌شوید».
در همان دوران یکه تازی هاشمی “سردار سازندگی” لقب گرفت، مسیحیان ایرانی، به ویژه مسیحیان فارسی زبان که شرایط را اینگونه می دیدند از ایران مهاجرت کردند. موج گریز  نوکیشان مسیحی و حضور آنان در کشورهای غربی میراث خفقان دوران رفسنجانی است که همچنان ادامه دارد.
در دوران زمامداری رفسنجانی، خفقان و وحشت سراسری چنان جامعه ایران را در برگرفته بود که هیچکس جرأت کوچکترین انتقاد حتی به مسائل اقتصادی را نداشت. اما سیر تحولات سیاسی ایران، رفسنجانی را در مقابل رهبری عالی جمهوری اسلامی قرار داد.
انتخابات ریاست جمهوری سال ١٣٨٨، اوج رقابت‌های دو قطب مخالف در درون نظام حاکم بر ایران بود. جناح محافظه کار در مقابل جناح به اصطلاح اصلاح طلبی قرار گرفت که تنها دغدغه اش بازگرداندن ایران به دوران طلایی روح‌الله خمینی بود، دورانی که جنگ، پریشانی اقتصادی و سرکوب گسترده سیاسی ایران را به کشوری وامانده مبدل ساخته بود. این رویارویی درون حکومتی از رفسنجانی چهره‌ای متفاوت ساخت، در حالیکه ماهیت دعوای وی و رهبری نظام موضوع دیگری بود.

۱۳۹۵/۱۰/۲۵

به گواهی تاریخ:کلیساها و کنیسه‌ها در دی ماه ۱۳۵۸ به پادگان تبدیل شدند



به دنبال صدور فرمان تشکیل ارتش ۲۰ میلیونی در ماه‌های ابتدای انقلاب اسلامی برنامه ریزی شد کلیساها و کنیسه‌ها به پادگان آموزشی تبدیل شوند و اقلیت های مذهبی را مجبور نمودند به این ارتش بپیوندند


کمتر از یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران روح‌الله خمینی در فرمانی به دنبال تشکیل ارتش ۲۰ میلیونی از قشرها و گروه‌های مختلف مردم خواست تا به این ارتش بپیوندند.

حجت‌الاسلام امیر مجد از مسئولین ارشد این طرح در گفتگو با روزنامه کیهان چاپ بیستم دی ماه سال ۵۸ به تشریح کم و کیف این طرح پرداخت و تاکید نمود که اقلیت‌های دینی هم باید عضو این ارتش شوند.

برای این منظور ستادی تشکیل شد و قرار شد کلاس‌های نظامی، آموزش عملی و ایدئولوژیکی برگزار شود در پایان هر دوره کارت پایان دوره نظامی به افراد ارائه شود. در این پروژه افراد به گروه‌های ۲۲ نفره تقسیم می‌شدند و به آنها ماموریت های نظامی اجباری واگذار می‌شد.

آنطور که این مقام مسئول گفته بود هدف از تشکیل این گروه‌ها انجام ماموریت‌های مخفی و گاهی علنی برای مقابله با خرابکاری‌های دشمن و نفوذ در تشکیلات آنها بود.

آنها هر کدام در یک محله که در آن سکونت داشتند مشغول خدمت می‌شدند و مجوز داشتند تا اسلحه و سنگ و چوب و حتی کوکتل مولوتف استفاده کنند و بعضی از آنها نیز اسلحه در اختیار داشتند.

مقرر شده بود کلیساها، کنیسه‌ها و معابد محل آموزش این افراد باشد و سپاه پاسداران نیز برای آموزش آنها در جنگ‌های چریکی همکاری می‌کرد و نحوه ساخت انواع سلاح‌ها و بمب‌های انفجاری به آنها آموزش داده می‌ش

امیرمجد در بخشی از گفتگو عنوان می‌کند، «اقلیت‌های دینی، مسیحیان ارمنی و آشوری، کلیمی‌ها و زرتشتیان، با روحانیون باید تماس بگیرند و نظر آنها را جلب کنند تا در این کلاس‌ها شرکت کنند و کلاس‌های آنان نیز در کلیساها و معابد تشکیل خواهد شد».

ابتدای انقلاب روح‌الله خمینی ادعا نموده بود «اقلیت‌های مذهبی در آینده آزاد هستند و در ایران در رفاه زندگی خواهند کرد و ما با آنها با کمال انصاف و مطابق با قانون عمل خواهیم کرد».

این درحالیست که پس از انقلاب استخدام مسیحیان و دیگر اقلیت‌های دینی در ارگان‌های رزمی و نظامی ممنوع شد، اما آنها به طور اجباری به خدمت سربازی اعزام می‌شوند.

لازم به یادآوریست، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ و از برکت فتوای بنیانگذار جمهوری اسلامی در یک نگاه اجازه هرگونه ساخت و ساز کلیسا در کشور ممنوع اعلام شد و بعضن بسیاری از کلیساها نیز در برخی از شهرهای ایران نیز بدستور مقامات اطلاعات بسته شد.

جمهوری اسلامی رتبه « هشتم » در گزارش لیست جفا برمسیحیان ۲۰۱۶

برمبنای گزارش سازمان «اوپن دورز» مهم‌ترین کشورهایی که خشونت نسبت به مسیحیان روا می‌دارند در خاورمیانه، شمال و شرق آفریقا و جنوب آسیا قرار دارند
سازمان امدادگر مسیحی «درهای باز» (Open Doors) روز چهارشنبه ۲۲ دی‌ماه در گزارش خود اعلام کرد که در حال حاضر در ۵۰ کشور جهان بیش از ۲۰۰ میلیون مسیحی به خاطر اعتقادات خود به شدت زیر فشار قرار دارند، تحت تعقیب هستند و فشارهای مختلف اجتماعی را تحمل می‌کنند.
طبق گزارش این سازمان جمهوری اسلامی در آزار و اذیت و جفا بر مسیحیان در سال ۲۰۱۶ در رده هشتم قرار گرفته است که نشان می‌دهد جایگاه ایران از سال ۲۰۱۵ که رده‎ی نهم بود بدتر شده است.
سازمان مسیحی درهای باز، جمهوری اسلامی ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺗﺒﻪ « هشتم » ﺍﯾﻦ ﻟﯿﺴﺖ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﮐﺸﻮﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ. جمهوری اسلامی ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺩﺭ بین ١٠ کشور نخست این لیست است.
به طور کل طبق گزارش این سازمان تشدید فعالیت سرکوبگرانه‌‌ی رژیم‌های اقتدارگرا، ملی‌گرایان دینی و تروریست‌های اسلام‌گرا سبب شده‌ که در سال گذشته میلادی شمار مسیحیان تحت تعقیب و آواره در جهان دوبرابر شود.
این سازمان که سالانه تعداد مسیحیان مواجه با خشونت در جهان را منتشر می‌کند، اعلام کرده که شمار مسیحیانی که در سال گذشته میلادی (۲۰۱۶) با خشونت روبرو بوده‌اند نسبت به سال‌های پیش از آن به شدت افزایش یافته است.
سازمان «اوپن دورز» (درهای باز) شرایط مسیحیان در کره شمالی را به شدت نگران کننده خوانده است، زیرا شهروندان مسیحی این کشور تنها در شرایط مخفی به زندگی خود ادامه می‌دهند. کره شمالی این شهروندان را دستگیر، شکنجه و به اعدام تهدید می‌کند.
برمبنای گزارش این سازمان امدادگر مهم‌ترین کشورهایی که خشونت نسبت به مسیحیان روا می‌دارند در خاورمیانه، شمال و شرق آفریقا و جنوب آسیا قرار دارند. این سازمان سومالی، افغانستان، سوریه و یمن را به ترتیب از دیگر کشورهایی دانست که در آنها خشونت با مسیحیان به شدت ادامه دارد.
در گزارش موسسه (Open Doors) آمده جمهوری اسلامی مسیحیت را نفوذ غرب و تهدیدی برای هویت اسلامی می‌داند. مسیحیان بزرگترین گروه اقلیت‌های دینی در  جمهوری اسلامی هستند و ایران همواره از افزایش شمار آنها نگران است.
در ایران نوکیشان مسیحی به شدت مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند. بسیاری از نوکیشان مسیحی ایران مجبور به مهاجرت شدند و کلیساها اجازه برگزاری مراسم و نیایش به زبان فارسی ندارد.
در گزارش پیشین این سازمان همچنین تاکید شده شمار کودکان و دانشجویان ایرانی که در مدارس و دانشگاه‌های آمریکایی ثبت نام کرده ۸.۲ درصد طی ۲۹ سال گذشته افزایش داشته است.
نگرانی از افزایش خشونت علیه مسیحیان
این سازمان افزایش فشار به مسیحیان جهان را در سال گذشته میلادی (۲۰۱۶) به شدت نگران کننده خوانده و تاکید می‌کند که اگر در سال ۲۰۱۵ میلادی شمار مسیحیانی که در سراسر جهان به خاطر اعتقادات خود به شدت زیر فشار بودند ۱۰۰ میلیون نفر بود، این تعداد در سال گذشته میلادی (۲۰۱۶) دوبرابر شده و به ۲۰۰ میلیون نفر افزایش یافته است.
اسلام‌گرایان افراطی و سپس افزایش ملی‌گرایی افراطی در میان هندوها و بودیست‌های آسیا اصلی‌ترین دلیل این وضعیت نامیده شده است.

هر ماه هزار مسلمان ایرانی «مسیحی» می‌شوند



یک مترجم کتاب‌های دینی گفته است؛ در ایران هر ماه هزار نفر مسلمان، «مسیحی» می‌شوند و باید با این روند مقابله کرد !


روابط عمومی انتشارات سروش، به تازگی از سه کتاب در حوزه اسلام و مسیحیت رونمایی کرده است.

«محبت الهی» نوشته الهام غزازانی، «انتخاب، اسلام و مسیحیت» نوشته احمد دیدارت و ترجمه فاطمه فضائلی و احمد فضائلی و «عیسی و اخلاق» نوشته محمدرضا زیبائی‌نژاد، کتاب‌هایی بودند که در نشستی با حضور رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب، مدیرعامل انتشارات سروش و تعدادی از حوزویان و نمایندگان شورای خلیفه‌گری ارامنه تهران رونمایی شدند.

احمد فضائلی، مترجم کتاب «انتخاب، اسلام و مسیحیت» در بخشی از سخنانش در مورد «احمد دیدات» نویسندی این کتاب، گفته است «طبق آمارهای دشمنان ما یعنی آمریکا، در ایران هر ماه هزار نفر مسلمان را مسیحی می‌کنند».

به گفته او، «فعالیت‌های تبشیری را رصد کردیم و به آمار قابل توجهی دست پیدا کرده‌ایم که باید در مقابل آن‌ها ایستادگی کنیم».
اما درحالیکه مترجم این کتاب از لزوم مقابله با گسترش مسیحیت در ایران سخن می‌گفت، مدیرعامل انتشارات سروش با تبریک به مناسبت سال نوی میلادی مدعی شد، «ایران امن‌ترین کشور برای مسیحیان در خاورمیانه است و امکان برگزاری آزادانه آئین‌های مذهبی ادیان الهی در ایران را نشانه این امنیت است».

فارغ از این که آیا این آمار درست باشد یا خیر، اینکه یک مترجم به عنوان یک فعال فرهنگی آنهم در حوزه گفتگوهای مشترک مسیحیت و اسلام این چنین در حضور نمایندگان شورای خلیفه‌گری ارامنه علیه مسیحیت سخن بگوید و تاکید کند که باید در مقابل رشد آن ایستاد، گویای سطح آزادی اقلیت‌های دینی در ایران است!

پرسش بعدی در مورد تناقض‌های این نشست است. از طرفی در مورد عیسی مسیح و اخلاق کتاب منتشر می‌شود تا این فرهنگ ترویج پیدا کند، از طرفی درخواست برای مقابله با ترویج آن مطرح می‌شود، وضعیتی که فقط در جمهوری اسلامی می‌توان از آن سراغ گرفت.

مبحث دیگر مربوط به آماری است که در این جلسه ارائه می‌شود. شاید در گذشته مراجع تندرو که نگران گسترش مسیحیت در ایران بوده اند به صورت موردی آماری از تعداد مسلمانانی که در یک شهر در دوره‌ای از زمان به مسیحیت گرویدند را بیان می‌کرد، که چندان قابل استناد نبود، اما اینکه چطور مطرح شود هر ماه هزار نفر از شهروندان ایران با شنیدن خبر خوش انجیل مسیحی می‌شوند آماری است که نمی‌شود درمورد آن با یقین صحبت کرد و آن را رد یا تایید کرد.

دیدبان حقوق بشر: ایران مسیحیان و کلیساهای خانگی را تحت فشار گذاشته است



در سال ۲۰۱۶ نیروهای امنیتی همچنان مسیحیان و اعضاء کلیساهای خانگی را که در منازل برای عبادت گرد هم می‏آیند، بیشتر از قبل تحت فشار گذاشته بود.


 همزمان با انتشار گزارش سال ۲۰۱۶ موسسه‎ی «درهای باز» که طبق آن ایران در فهرست ۱۰ کشوری قرار گرفته که بر مسیحیان جفا می‌شود، گزارش سازمان «دیدبان حقوق بشر» نیز منتشر شد.

طبق این گزارش در سال ۲۰۱۶ سرکوب حقوق اساسی بشر به ویژه حق آزادی بیان در ایران ادامه داشته است.

به گزارش وب سایت «دیده‎بان حقوق بشر»، سارا لی ویتسون، مدیر خاورمیانه این سازمان در خصوص گزارش سال ۲۰۱۶ درباره ایران گفته است: «نیروهای امنیتی و قوه قضائیه، به موانع اصلی تحقق عدالت در ایران بدل شده اند. این در حالی است که اهداف اصلی اعلام شده آنها تحقق عدالت است. »

سارا لی ویتسون اضافه کرده است، تضعیف آزادیهای اساسی شهروندان و نادیده گرفتن حقوق مصرح [در قوانین ایران] شهروندان، فقدان اعتماد به نفس آنها را نشان می‌دهد که نمی‌توانند به طور مشروع حکومت کنند.

در بیست و هفتمین گزارش وضعیت حقوق بشر دیده‎بان حقوق بشر که ۶۸۷ صفحه است به مساله وضعیت حقوق بشر در ۹۰ کشور پرداخته شده است.


دیده بان حقوق بشر اضافه کرده است: «نیروهای امنیتی به سرکوب نوکیشان مسیحی، و اعضاء “کلیساهای خانگی” که در منازل به طور خصوصی برای عبادت و پرستش گرد هم می‏آیند، ادامه داد.»

در بخشی از گزارش درباره ایران آمده است: «با وجود آنکه سه سال از ریاست جمهوری حسن روحانی می‏گذرد، او هنوز به وعده خودش برای تلاش در جهت احترام بیشتر به حقوق مدنی و سیاسی مردم عمل نکرده است.»

این گزارش می‌افزاید: «در این سال، شمار زیاد اعدام‏‏ها به ویژه در مورد تخلفات مواد مخدر ادامه یافت. در حالیکه روحانی در ماه مه ۲۰۱۷ با انتخابات دوره دوم ریاست جمهوری روبرواست، جناح‏‏های تندرو که بر دستگاه‏‏های امنیتی و قضایی کشور تسلط دارند، با بی‌احترامی آشکار نسبت به معیارهای حقوقی کشوری و بین‌المللی به سرکوب شهروندانی که می‏خواستند از حقوق حقه خود برخوردار گردند، ادامه دادند.»

همچنین آن دسته از اتباع ایرانی که دارای تابعیت دوگانه هستند و نیز شهروندانی که از خارج به ایران بازگشته بودند به ویژه در معرض خطر دستگیری مقامات ایران که آنها را “عوامل غرب” می‏خواندند، قرار داشتند.

دیده‌بان حقوق بشر می‌گوید، «علیرغم کاهش اولیه اعدام‏‏ها در ماه‏‏های نخست ۲۰۱۶، مقامات ایران تا ۲۵ اکتبر حداقل ۲۰۳ تن را اعدام کرده اند. اما به گزارش گروه‏‏های حقوق بشر شمار اعدام شدگان ممکن است به ۴۳۷ تن برسد.»

این گزارش تاکید کرده است:«دادگاه‏‏های ایران و به ویژه دادگاه‏‏های انقلاب به طور مرتب در برگزار کردن محاکمات عادلانه، قصور ورزیده‏ اند و گفته می‏شود که این دادگاه‏‏ها در محاکمات خود، به اعترافاتی استناد می‏کنند که تحت شکنجه گرفته شده است. قانون ایران، حق متهم برای دسترسی به وکیل، به ویژه در طی مرحله بازجویی را محدود می‏سازد.»

دیده بان حقوق بشر می گوید:«آزادی بیان و ابراز عقاید مخالف، کماکان دچار محدودیت شدید بود و مقامات به دستگیری و متهم کردن روزنامه نگاران، وبلاگ نویسان و فعالان رسانه‏‏‌های اینترنتی که می‏خواستند از حق خود برای آزادی بیان استفاده کنند، ادامه دادند.»

این سازمان در ادامه به وضعیت بهائیان در ایران اشاره کرده و گفته است، حکومت ایران «بهائیان از داشتن آزادی مذهب محروم می‏نماید و علیه آنان تبعیض قائل می‏شود. از اکتبر ۲۰۱۶ حد اقل ۸۵ بهایی در زندان‏‏های ایران محبوس بوده‏‌اند.»

این گزارش تاکید کرده است: «در ماه اوت، تعدادی از چهره‏‏ های اهل تسنن در مناطق کرد نشین، پس از انتقاد از اعدام حداقل ۲۰ تن در روز ۲۲ اوت، احضار شده و مورد بازجویی قرار گرفتند.»

۱۳۹۵/۱۰/۱۷

خیابان‌ «روبرت لازار»، پلاک‌کوبی با لشکری منت‌گذار





کریسمس و سال نوی میلادی فرصتی برای ماشین تبلیغاتی نظام جمهوری اسلامی است که خود را دوست و پشتیبان جامعه مسیحیان ایران معرفی کند.


۲۵ سال است که از پایان جنگ ایران و عراق می‌گذرد، و اینک چیزی که برجای مانده هزاران خانواده داغ‌ دیده اند که عزیزانشان هرگز به خانه برنگشتند یا اگر آمدند زخم و جراحت و قطع عضو و آثار شیمیایی و موج انفجار را به یادگار با خود آوردند.

همان روزهای دهه‌ی شصت سنّت شد که به احترام هر شهید کوی و برزن و یا خیابانی به اسم یکی از آنها پلاک‌کوب شود.
حالا سال‌ها از آن روزگار گذشته، همچنان گاه و بی‌گاه در شهرهای مختلف چند تکه استخوان و خاک به اسم شهید جنگ می‌آورند و آن داغ را تازه نگه می‌دارند تا نسل‌های پس از آن هم بدانند که در دل تاریخ بسر این آب و خاک چه گذشته است.

جامعه مسیحی ایران که در تمام طول سال به باد فراموشی سپرده می‌شود، چند روزی از سال نورچشم جمهوری اسلامی می‌شوند تا تنور تبلیغات نظام را گرم کرده باشند.

کریسمس و سال نوی میلادی فرصتی برای ماشین تبلیغاتی نظام جمهوری اسلامی است که خود را دوست و پشتیبان اقلیت‌ مسیحی معرفی کند.

از رهبر گرفته تا مقامات عالی رتبه دوجین هیات همراه و عکاس و فیلم‌بردار به دنبال خود راه می‌اندازند، تا به دیدار یک پدر و مادر داغ‌دیده ارمنی یا آشوری بروند که جگرگوشه‌شان در جنگ ایران و عراق جان سپرده و جز قاب عکسی قدیمی و خاطراتی کهنه چیزی از آن به یادگار نمانده است.

دقایقی گفتگو، صدای ممتد فلش‌های دوربین و جماعتی ویژه که به سراغ یک خانواده‎ی مسیحی آمدند تا مثلن بگویند قدر فرزندتان که در راه مام وطن شهید شد را می‌دانیم، اما حقیقت چیست؟

در یکی از همین جلسات مادر «روبرت لازار» تنها آرزویش این بود که نام فرزندش همانند دیگر شهدای جنگ روی کوچه یا خیابانی باشد. او نه پول خواست، نه به دنبال وام و سهم خواهی بود، نه سهمیه و اموالی از کمیته امداد و بنیاد شهدا و جانبازان طلب کرده بود.
فقط از علی خامنه‌ای خواسته حداقل پس از این همه سال نام فرزند او را هم به رسم عدالت پلاک کوب کنند چیزی که در تمام این سال‌ها در سینه‌ی این مادر پیر مانده بود و حتی یک‎بار یک نفر از مقاماتی که امروز جلوی دوربین‌ها قد عَلم می‌کنند پای درد و دلش ننشسته بودند.

با هر ضرب و زوری که بود به دستور مقامات بالا در روزهای گذشته یکی از خیابان‌های تهران به نام شهید «روبرت لازار» نامگذاری شد.
خبرگزاری‌های حکومتی چنان با منت و افتخار از این واقعه گزارش دادند که گویا دوباره فرزند را به مادرش تحویل دادند.

«یوناتن بت کلیا» نماینده آشوری‌های ایران در مجلس شورای اسلامی، «اسقف بنیامین»، «سید فرید موسوی» نماینده مجلس شورای اسلامی، «اقبال شاکری» رییس کمیته نام گذاری شورای شهر تهران، «مجتبی شاکری» عضو شورای شهر، «شهرام گیل آبادی» رئیس مرکز ارتباطات شهرداری تهران ، «نصرالله آبادیان» شهردار منطقه ۱۱ همه‌ی اینها جمع شده بودند تا در کنار مادر و خواهر روبرت پلاک فرزند آنها را رونمایی کنند.

اسقف بنیامین نام گذاری خیابان به نام شهید مسیحی «روبرت لازار» را روزی به یاد ماندنی و تاریخی برای جمعیت آشوری‌های ایران دانست و گفت، «شهداء متعلق به همه کشور هستند و آنچه مهم است وحدت ادیان توحیدی است». اما کسی از او نپرسید اگر شهداء متعلق به همه‎ی کشور است پس چرا آرزوی مادر یک شهید مسیحی تازه پس از ۲۵ سال آنهم در دوره‌ای که همه هیات حاکم برای پر کردن آلبوم عکس خود به سراغ مسیحیان می‎آیند صورت گرفت؟


نگرانی جمهوری اسلامی از ترویج فرهنگ مسیحی در ایران

گرایش زیاد شهروندان غیرمسیحی ایرانی به فرهنگ مسیحی و سبک زندگی غربی جمهوری اسلامی را به شدت نگران کرده است.

 در روزهای  گذشته رسانه‌های داخلی گزارش دادند که در ایران بیش از چهارهزار درخت کاج در ایام کریسمس خریداری شده، که بخش اعظم خریداران آن نه مسیحیان بلکه شهروندان مسلمان بودند که کریسمس و آغاز سال نوی میلادی را جشن گرفتند.

همزمان هزاران کاربر ایرانی در صفحات اجتماعی خود از اینستاگرام و تلگرام گرفته تا توئیتر تصاویر و سلفی‌های فردی و خانوادگی خود را از درخت کریسمس و آذین‏ بندی‌های مخصوص این ایام منتشر کردند و استقبال زیادی از سنت های مسیحیان داشتند.

این موج رسانه‌های وابسته به جمهوری اسلامی را نگران کرد و برای نظام قابل تحمل نبود، زیرا این امر خارج از تحمل و باور سران حکومتی است که مدعی اسلام ناب محمدی هستند و به همین جهت برای آنان پذیرفتنی نیست که شهروندانشان این چنین با ابعاد وسیع از یک فرهنگ مسیحی با سبک زندگی غربی پیروی کنند.

بیشتر بخوانیم: اکثر خریداران درخت کریسمس در ایران مسلمانان هستند!
وب‎سایت خبرآنلاین در میزگردی درخصوص این رویداد به سراغ دو جامعه شناس رفته و مسئله را با آنان در میان گذاشته است.
در مقدمه این میزگرد عنوان شده، «در کنار مسیحیان در ایران،‌ بعضی غیرمسیحی‌ها هم به برگزاری جشنی با درخت‌های کریسمس تزیین‌شده روی خوش نشان می‌دهند»، مسئول نشست گفته این روند در سال‌های گذشته شدت گرفته و آن را باید در کنار استقبال از مراسم هالوین، ولنتاین و بسیاری از آداب و رسوم فرهنگ‌ها و کشورهای دیگر بگذاریم.

او از جامعه‎شناسان در این میزگرد پرسیده، «چقدر باید نگران این موضوع بود و آیا توجه نشان دادن به بخشی از فرهنگ کشورهای دیگر، خطرناک است؟ این توجه به انگاره‌های فرهنگی وارداتی را باید نشانه بحران هویت دانست یا موضوعی طبیعی است که می‌توان به سادگی از کنار آن گذشت؟»

بیشتر بخوانیم: کریسمس؛ جشن مسیحی که با ذائقه حکومت ایران خوش نیست!
دکتر بهزاد دوران، جامعه‌شناس و معاون پژوهش پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران و دکتر محمدرضا کلاهی، عضو علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی به سوالات این رسانه پاسخ دادند و هر دوی آنها متفق بر این باور بودند که این مسائل گذراست و جای هیچ نگرانی نیست.

زیست در جامعه چند فرهنگی
دکتر دوران گفته، ما در جامعه‌ای چندفرهنگی زندگی می‌کنیم که اقوام مختلفی با ادیان مختلف سابقه زندگی طولانی و مسالمت‌آمیز کنار هم دارند، بنابراین چنین تاثیرگذاری‌های فرهنگی طبیعی است و نباید نگران آنها بود. من حتی فکر می‌کنم اگر جز این باشد جای نگرانی است.

اگر فرهنگ‌ها ایزوله و برکنار از همدیگر باشند و تاثیر و تاثر نداشته باشند، دقیقن آنجاست که اختلاف و گسیختگی پیش می‌آید. این برهم تاثیرگذاری‌ها،‌ نشانه‌های حداقلی یک حیات طبیعی امیدوارکننده است.

دکتر کلاهی نیز گفته نباید نگران انتقال این فرهنگ باشیم، در مقابل باید نگران باشیم فیلم‌های کره‌ای و سریال‌های ضعیف در تلویزیون که هر کدام می‌تواند بحران هویت ایجاد کند به ما هجوم آورده و جالب است که هیچ حساسیتی نسبت به آن وجود ندارد. او ادامه داد «به عقیده من این مسائل حتی مهمتر از برگزاری مراسمی مثل هالوین و کریسمس هستند و در حالی که حساسیت نسبت به آنها از بین رفته، می‌توانند بسیار ضربه‌زننده‌تر باشند».

بیشتر بخوانیم: تورهای شاد کریسمسی غیرمجاز است
نگرانی از گسترش فرهنگ مسیحی و یا سبک زندگی غربی همواره دولت مردان و مرجعیت جمهوری اسلامی را نگران کرده است. این درحالیست که نظام در یک دوراهی قرار گرفته، از یک طرف مجبور است برای آنکه وانمود کند مسیحیان در ایران آزاد هستند شاخ و برگ مربوط به فعالیت‌های تبلیغاتی ارامنه و آشوریانِ خودی را بزرگنمایی کند که بی‌خطرتر آن همین ظواهر کریسمس و آذین‎بندی‌ها و عروسک‌های بابانوئل است و از طرفی استقبال مردم از زیبایی و فرهنگ مسیحی آنها را نگران کرده و مقدمه‌ای برای تغییر فرهنگ و تغییر دین آنها می‌داند.