ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد. ملکوت تو بیاید. اراده تو چنانکه در آسمان است، بر زمین نیز کرده شود. نان کفاف ما را امروز به ما بده. و گناهان ما را ببخش چنانکه ما نیز، آنانکه بر ما گناه کردند را می‌بخشیم. و ما را در آزمایش میاور، بلکه از شریر رهایی ده. زیرا ملکوت، قدرت و جلال از آن توست تا ابدالاباد،
آمین.

۱۳۹۴/۱۱/۰۸

لوقا 11


1روزی عیسی در محلی به دعا مشغول بود. وقتی از دعا فراغت یافت یكی از شاگردان به او گفت: «خداوندا، همان‌طور كه یحیی به شاگردان خود یاد داده است، تو هم دعا كردن را به ما یاد بده.» 2عیسی به ایشان فرمود: «هروقت دعا می‌کنید، بگویید: 'ای پدر، نام تو مقدّس باد، پادشاهی تو بیاید. 3نان روزانهٔ ما را هر روز به ما بده4و گناهان ما را به ما ببخش، زیرا ما نیز همهٔ كسانی را كه به ما بدی کرده‌اند، می‌بخشیم و ما را از وسوسه‌‌ها دور نگه‌دار.'» 5سپس به ایشان گفت: «فرض كنید كه یكی از شما دوستی داشته باشد و نیمه شب نزد آن دوست برود و بگوید: 'ای دوست، سه قرص نان به من قرض بده 6یكی از دوستانم كه در سفر بود به خانهٔ من وارد شده است و چیزی ندارم پیش او بگذارم.' 7و او از داخل جواب بدهد: 'مزاحم من نشو! حالا در قفل شده است و من و بچّه‌هایم به رختخواب رفته‌ایم و نمی‌توانم برخیزم تا چیزی به تو بدهم.' 8بدانید كه حتّی اگر از روی دوستی برنخیزد و چیزی به او ندهد، امّا سرانجام سماجت او، او را وادار خواهد كرد كه برخیزد و هرچه را دوستش احتیاج دارد، به او بدهد. 9پس به شما می‌گویم تقاضا كنید كه به شما داده خواهد شد، بجویید که پیدا خواهید کرد، بکوبید که در به روی شما باز خواهد شد. 10چون هرکه بخواهد به دست می‌آورد و هرکه بجوید پیدا می‌کند و هرکه بكوبد در برویش باز می‌شود. 11آیا در میان شما پدری هست كه وقتی پسرش از او ماهی بخواهد به عوض ماهی، ماری در دستش بگذارد. 12یا وقتی تخم مرغ بخواهد عقربی به او بدهد؟ 13پس اگر شما با اینكه گناهکار هستید، می‌دانید چگونه چیزهای خوب را به فرزندانتان بدهید، چقدر بیشتر پدر آسمانی، روح‌القدس را به آنانی كه از او تقاضا می‌کنند، عطا خواهد فرمود!» 14عیسی یک دیو لال را از شخصی بیرون می‌کرد و وقتی دیو بیرون آمد مرد لال شروع به حرف زدن كرد و مردم حیرت كردند. 15امّا بعضی‌ها گفتند: «او به وسیلهٔ بعلزبول، رئیس شیاطین، دیوها را بیرون می‌راند.» 16دیگران از راه امتحان از او تقاضای نشانه‌ای آسمانی كردند. 17امّا او افكار آنان را درک كرد و فرمود: «هر سلطنتی كه علیه خودش تقسیم شود رو به خرابی می‌گذارد و خانواده‌ای كه دو دستگی در آن باشد سقوط خواهد كرد. 18همچنین اگر شیطان علیه خود تفرقه بیندازد، سلطنتش چطور برقرار خواهد ماند؟ باری شما ادّعا دارید كه من به وسیلهٔ بعلزبول دیوها را بیرون می‌رانم. 19اگر من به وسیلهٔ بعلزبول دیوها را بیرون می‌رانم، یاران خود شما به چه وسیله آنها را بیرون می‌رانند؟ آنان ادّعای شما را تكذیب خواهند كرد.20امّا اگر با قدرت خداست كه من دیوها را بیرون می‌رانم، یقین بدانید كه پادشاهی خدا به شما رسیده است.21«وقتی مرد زورمندی كه کاملاً مسلّح است از قلعهٔ خود نگهبانی می‌کند، دارایی او در امان است. 22امّا وقتی كسی زورمندتر از او به او حمله كند، او را از پای در می‌آورد و تیرها و زرهی را كه تكیه‌گاه او هستند، می‌برد و دارایی‌اش را تاراج می‌کند. 23«هرکه با من نباشد، برضد من است و هرکه با من جمع نكند، پراكنده می‌سازد.24«وقتی روح ناپاكی از كسی بیرون می‌آید، در جستجوی استراحتگاهی در بیابانهای بی‌آب و علف سرگردان می‌شود و وقتی جایی را پیدا نمی‌کند، می‌گوید: 'به منزلی كه از آن بیرون آمدم باز می‌گردم.' 25پس بر می‌گردد و آن خانه را جارو شده و منظّم و مرتّب می‌بیند. 26او می‌رود و هفت روح بدتر از خود را جمع می‌کند و آنها همه وارد می‌شوند و مستقر می‌گردند و در آخر، حال و روز آن مَرد از گذشته‌اش بدتر می‌شود.» 27درحالی‌که عیسی صحبت می‌کرد، زنی از میان جمعیّت با صدایی بلند گفت: «خوشا به حال آن مادری كه تو را زایید و به تو شیر داد.» 28امّا او فرمود: «امّا خوشا به حال آن کسانی‌که كلام خدا را بشنوند و آن را بجا بیاورند.» 29وقتی مردم در اطراف عیسی ازدحام كردند او به صحبت خود چنین ادامه داد: «مردمان این زمانه چقدر شریرند! آنها نشانه‌ای می‌خواهند، امّا تنها نشانه‌ای كه به ایشان داده خواهد شد، نشانهٔ یونس نبی است. 30چون همان‌طور كه یونس برای مردم نینوا نشانه‌ای بود، پسر انسان نیز برای مردم این زمان نشانهٔ دیگری خواهد بود. 31در روز داوری، ملكهٔ جنوب با مردم این روزگار زنده خواهد شد و آنان را متّهم خواهد ساخت، چون او از آن سرِ دنیا آمد تا حكمت سلیمان را بشنود، و شما بدانید آنكه در اینجاست از سلیمان بزرگتر است. 32مردم نینوا در روز داوری با مردم این روزگار زنده خواهند شد و علیه آنان شهادت خواهند داد، چون مردم نینوا در اثر پیام یونس توبه كردند و آنكه در اینجاست از یونس بزرگتر است.» 33«هیچ‌کس چراغ را روشن نمی‌کند كه آن را پنهان كند یا زیر تشت بگذارد، بلكه آن را روی چراغپایه قرار می‌دهد تا کسانی‌که وارد اتاق می‌شوند، نور را ببینید. 34چراغ بدن تو، چشم توست. وقتی چشمانت سالم هستند، تمام وجود تو روشن است امّا وقتی چشمهایت معیوب باشند تو در تاریكی هستی. 35پس چشمان خود را باز كن مبادا نوری كه داری، تاریكی باشد. 36اگر تمام وجود تو روشن باشد و هیچ قسمت آن در تاریكی نباشد وجود تو چنان نورانی خواهد بود كه گویی چراغی نور خود را بر تو می‌تاباند.» 37وقتی عیسی به صحبت خود خاتمه داد، یكی از فریسیان، او را به صرف غذا دعوت كرد. او وارد شد و نشست. 38فریسی با تعجّب ملاحظه كرد، كه عیسی قبل از غذا، دستهای خود را نشست. 39امّا عیسی خداوند به او گفت: «ای فریسیان، شما بیرون پیاله و بشقاب را پاک می‌کنید درصورتی‌که در درون خود چیزی جز حِرص و شرارت ندارید. 40ای احمق‌ها، آیا آن کسی‌که بیرون را ساخت درون را هم نساخت؟ 41از آنچه درون ظرفها دارید، خیرات كنید كه همه‌اش برای شما پاک خواهد شد.» 42«وای به حال شما ای فریسیان، شما از نعناع و سداب و انواع ادویه ده‌یک می‌دهید، امّا از اجرای عدالت و محبّت به خدا غافل هستید. اینها چیزهایی است كه شما باید بدون غافل ماندن از چیزهای دیگر به عمل آورید.» 43«وای به حال شما ای فریسیان! شما صدر مجلس را در کنیسه‌ها و سلام و تعارف را در بازارها دوست دارید. 44وای به حال شما! شما مانند قبرهایی هستید كه هیچ نشانه‌ای روی آنها نیست و مردم ندانسته و نشناخته روی آنها راه می‌روند.» 45یكی از معلّمان شریعت در جواب عیسی گفت: «ای استاد، وقتی چنین حرفهایی می‌زنی، به ما هم توهین می‌شود.»46عیسی در جواب فرمود: «بلی، ای معلّمان شریعت، وای به حال شما نیز، چون بارهای بسیار سنگین بردوش مردم می‌گذرانید و خودتان یک انگشت هم به آن بار نمی‌زنید. 47وای به حال شما كه آرامگاه‌های انبیایی را كه نیاکان شما كشتند، می‌سازید 48و به این وسیله کارهای نیاکانتان را تأیید می‌کنید و بر آنها صِحّه می‌گذراید چون آنان مرتكب آن قتلها شدند و شما اینها را بنا می‌کنید. 49این است كه حكمت خدا می‌فرماید: 'برای ایشان انبیا و رسولان می‌فرستم، بعضی را می‌کشند و بعضی را آزار می‌رسانند،' 50تا مردم این زمانه مجبور شوند جواب خون تمام انبیایی را كه از اول پیدایش دنیا ریخته شده است بدهند، 51از خون هابیل گرفته تا خون زكریا كه بین قربانگاه و داخل جایگاه مقدّس در معبد بزرگ هلاک شد. آری، بدانید كه مردم این روزگار جواب همهٔ آنها را خواهند داد.» 52«وای به حال شما ای معلّمان شریعت، شما كلید درِ معرفت را بر می‌‌دارید، خودتان وارد نمی‌شوید و آنانی را هم كه می‌خواهند وارد شوند، باز می‌دارید.» 53وقتی عیسی از آن خانه بیرون رفت، علما و فریسیان با خشم و غضب دور او را گرفتند و او را در موضوعات بسیار سؤال‌پیچ نمودند 54و در كمین بودند كه او را با سخنان خودش به دام بیندازند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر